کد خبر: ۹۱۵۷۵
تاریخ انتشار: ۱۸ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۸:۵۰ 09 September 2015
محور «مسکو – تهران» - عامل کلیدی در تشکیل سیستم جدید باز دارندگی و وزنه متقابل در منطقه خاور نزدیک و خاور میانه.
از چند ماه پیش، مسأله مربوط به تشکیل شعاع تجارت آزاد در اتحادیه اقتصادی یورو - آسیا با ایران، موضوع مباحثات کارشناسان قرار گرفته و در مناسبات ایران و روسیه و دیگر کشورهای عضو این اتحادیه هم گرا، به پارادایم جمعی بدل شده است. در این میان، ایران در این اتحادیه، به طور فاجعه آمیزی یار کم ارزشی به شمار می رود. نمونه بارز آن این است که ایران در سیاست خارجی روسیه و در زمینه اقتصاد خارجی «بر اساس اصول قدیمی» حضور دارد. در مسکو اغلب از وجود ایران، در اوضاع اختلاف بر انگیز با آمریکا و اروپا به عنوان دلیل و برهان استفاده می شود. در حالی که محور ژئو سیاسی «مسکو – تهران» می تواند در تشکیل سیستم جدید بازدارندگی و وزنه متقابل در منطقه خاور نزدیک و خاور میانه عامل کلیدی باشد. به ویژه، با توجه به این که دیدگاه های روسیه و ایران در قبال اصول اساسی در برقراری ثبات و توسعه به طور کامل همسان است. اوضاع جدید در مناسبات جهانی، جریان دگرگونی ها در سیستم روابط بین المللی، از جمله چرخش روسیه به سمت شرق که با گرایش مثبت رهبری سیاسی ایران نیز مواجه شده است، با آشکار کردن اهمیت این مسأله برای دو کشور، برای تشکیل چنین محوری، شرایط بسیار خوبی را مهیا می سازد. قرابت راهبردی روسیه – ایران می تواند ضمن تبدیل به وزنه متقابل منطقی در برابر نفوذ روز افزون چین، در ایجاد تنوع در طرح های هم گرایی موثر واقع شود.
واجد شرایط بودن خود طرح مربوط به وجود پیش درآمدهای سیاسی و اقتصادی برای تشکیل همکاری راهبردی میان مسکو و تهران به طور کامل مشهود است. به رغم وجود اختلافات در تاریخ روابط دو جانبه، طی چند دهه اخیر، در این دو کشور، نیروهای سیاسی حضور یافته اند که برای قرابت دو کشور تلاش می کنند. مسکو و تهران به خاطر موقعیت خود به عنوان قدرت های منطقه ای، با مرزهای مشترک در نقطه ژئو سیاسی بحرانی – دریای خزر و داشتن مواضع مشترک مبنی بر اولویت دادن به حاکمیت ارضی و عدم مداخله در امور داخلی دیگر کشورها و مخالفت با مشارکت کشورهای خارج از منطقه در مناقشات خاور نزدیک و خاور میانه و آسیای میانه و قفقاز، می توانند یاران سیاسی خوب همدیگر باشند. این دو کشور ضمن هماهنگ کردن استراتژی منطقه ای خود، می توانند نه فقط ایفا گر نقشی باشند، بلکه از لحاظ اصولی، در تشکیل نظم جدید در بسیاری از زمینه های سیاست منطقه ای نیز نقش مهمی را بر عهده گیرند. اما، در حال حاضر، در روابط میان روسیه و ایران حتی کم ترین اشاره ای به یک موضوع راهبردی و یا دست کم سیستمی نمی شود. رویکرد ایران در سیاست خارجی روسیه، همچنان بر اساس موقعیت ها تعیین می شود و در حال حاضر، بیانیه های اخیر رهبران سیاسی حلال مشکلات نیست و در حد بیانیه ها باقی مانده اند. همین رویکرد، در سیاست آستانه و حتی مینسک نیز مشاهده می شود.
پیش درآمدهای اقتصادی نیز پیچیدگی خود را دارد. حجم همکاری اقتصادی با قوه سود آوری لازم و متقابل مطابقت ندارد. نمونه آن، از جمله، عدم وجود همکاری سیستماتیک در عرصه های بانکی است که به نوبه خود، مانعی می شود بر سر راه اجرای بسیاری از زمینه های همکاری. بدون شک، همکاری اقتصادی تنگاتنگ با ایران، برای اقتصاد روسیه بسیار سودمند می باشد، اما، فقط برای «اقتصاد صنایع» که تولید کننده محصولات مشخصی اند. ایران نیز به نوبه خود، از یک سو، خواهان ورود تجارت روسیه به بازار ایران است و از سوی دیگر، در اثر وجود «نواقص معمول» در تجارت روسیه – عقب ماندگی های تکنولوژیکی، وابستگی به ساختارهای مالی غربی، عدم آشنایی با ویژگی های بازار ایران – همکاری اقتصادی با طرف روسی فقط در چارچوب شرکت های دولتی امکان پذیر است. این شرایط به نوبه خود، باعث می شود که حل و فصل مسائل مربوط به همکاری اقتصادی به بعد از اتخاذ قرارهای سیاسی انتقال یابد که در همه حال، نمی تواند حافظ منافع ملی هر یک از این کشورها باشد. نمونه های بارز آن، ناکام ماندن طرح ارسال مجموعه های موشکی «اس – 300» به ایران، به طول انجامیدن روند ورود روسیه به بازار اتم ایران تا مدت ده سال و تداوم جریان توقف این همکاری است. نیروهای مشخصی در مسکو از عامل ایران به عنوان وسیله معامله در روابط با غرب استفاده می کنند.
جدا از تشکیل محور ژئو سیاسی کامل، مانع اصلی در فعال شدن همکاری های دو کشور، وجود پیوستگی نزدیک مسائل مربوط به همکاری های راهبردی، با مبارزه داخلی سیاسی است، مبارزه ای که می توان گفت در میان نخبگان اقتصادی متمایل به غرب و بخشی از نخبگانی که به دنبال منافع ملی کشور خود هستند، جریان گرفته است. گروه های لابی آمریکا در مسکو و برخی از متحدان این کشور موضعی را در پیش گرفته اند که راه تأثیر گذاری نه فقط در قرارهای اتخاذی در محور گروه های مالی – اقتصادی، بلکه شرکت های دولتی را نیز هموار می کند. حقیقت این است که برای آمریکا و متحدانش در خاور نزدیک، همکاری راهبردی ایران و روسیه، به هیچ وجه خوشایند نیست. لابی های حامی غرب در تهران نیز به رغم وجود اصول سیاسی معلوم دولت جمهوری اسلامی ایران، منابع نفوذی کافی در اختیار دارند. نتیجه این اقدامات، بروز کارشکنی های راهبردی در بسیاری از پروژه های اقتصادی و سیاسی مشترک و بسیاری از قراردادهای منعقده میان دولت های دو کشور است. این پیش زمینه در حد چشم گیری در سطح اعتماد متقابل نخبگان سیاسی و تجاری فعلی، تأثیر منفی می گذارد.
یکی از ابزارهای ضد روسی مورد استفاده (در ایران) و ضد ایرانی (در روسیه)، وجود الگوهای کلیشه ای در افکار جمعی در شناخت یکدیگر و افکار بدبینانه و آشکارا منفی در قبال هم است. بخشی از جامعه ایران با استناد بر برخی از رویدادهای تاریخی، به سیاست روسیه اعتماد ندارد و در روسیه نیز بخش اعظم مردم تصور روشنی از جامعه ایران ندارند. در چنین شرایطی، اقدامات لابی های حامی غرب در مسکو و تهران در ساختارهای مرتبط حامی هایی پیدا می کنند. تعداد فعالان منطقه ای نیز به اندازه کافی رسیده اند و تشکیل چنین محوری، می تواند از نظرشان عامل به شدت ناخوشایندی باشد. در این زمینه، باید فعالیت روسیه طی ماه های اخیر در رویکرد سیاست عربستان سعودی و دیگر کشورهای عضو شورای همکاری های دولت های عربی حاشیه خلیج فارس را نیز ارزیابی کرد.
و اما در تهران برعکس، محور روسیه با محور چین برابر است. اگرچه، در این کشور، هم هواداران راه توسعه غربی وجود دارند و هم هواداران مشی گرایش به جهان اسلام. در حال حاضر، در سیاست داخلی ایران، مناقشات جدی در جریان است که طی آن، مسائل مربوط به گرایش های سیاست خارجی از جایگاه مهمی برخوردار است. به رغم آن که در دولت ایران، از جمله رئیس جمهور [آقای] حسن روحانی، اصلاح طلبان و در مجموع، هواداران قرابت با آمریکا و غرب در موقعیت برتر قرار گرفته اند، ابتکار عمل ایران در رابطه با پیوستن به شعاع تجارت آزاد اتحادیه اقتصادی یورو – آسیا، از وجود قوه لازم هواداران تکیه بر محور یورو - آسیا حکایت دارد. خوشبختانه، آنان (اصلاح طلبان) تعیین کننده استراتژی توسعه کشور نیستند. اما، آنان که مسئول اتخاذ قرارهای مهم سیاسی کشور اند، از طرح برقراری همکاری با روسیه و از جمله، به شکل اتحادیه اقتصادی کشورهای یورو - آسیا انتظارات زیادی دارند. البته، نمی توان گفت که برای این انتظارات پایانی نیست: برای نمونه، می توان به سازمان همکاری های شانگهای اشاره کرد که ایران به ویژه، بعد از برگزاری اجلاس اخیر در اوفا، به کلی تمایل خود را برای پیوستن به آن از دست داد. و اگر این کشور از جمله، در برابر ابتکارات مربوط به شعاع تجارت آزاد اتحادیه یورو – آسیا نیز واکنش های لازم را به موقع نشان ندهد، در این صورت، این فقط به نفع آن تعداد از نخبگان سیاسی ایرانی خواهد بود که خواهان همکاری با غرب و جنوب هستند.
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار