22552 نفر مرگ در زمستان 98 و بهار سال 99 در ایران رخ داده است که بالاتر از میانگین پنج سالهی اخیر بوده است. این محاسبات را آقای علیرضا کدیور دانشآموختهی "آمار و تحلیلگر داده" بر اساس آمار رسمی ثبت احوال کشور انجام داده و در کانال تلگرامی پنجره منتشر شده است. این تعداد مرگ تقریباً دو برابر آماری است که وزارت بهداشت برای کرونا اعلام کرده و میتواند علتهای متفاوتی داشته باشد. مثلاً مرگ در خارج از بیمارستان، تست منفی کاذب PCR، مرگ به دلیل دریافت نکردن خدمات سلامت به علت ترس از کرونا یا شلوغی بیمارستان. به عبارت دیگر کرونا تابحال مستقیم یا غیرمستقیم از هر 100هزار ایرانی، 27 نفر را کشته است. از این تعداد 2947 مرگ در زمستان 98 و 19605 مرگ در بهار اتفاق افتاده است. معلوم نیست اگر آن محدودیتهای اول سال اعمال نمیشد الان میزان مرگ و میر تا کجا رسیده بود! در مقالهی فوق اشاره شده است که این اختلاف آماری (بین مرگ اعلام شدهی وزارت بهداشت و ثبت احوال) در کشورهای انگلستان، اسپانیا، ایتالیا، هلند و اتریش هم مشاهده شده است اما مقدار آن در ایران نسبت به همهی کشورها بیشتر است.
اگر مرگ و میر کرونا همینطور ادامه یابد با توجه به همهگیریِ فصلیِ آنفولانزا، احتمالا تا پایان سال 99 حدود یکصدهزار کشته روی دست ایرانیان میماند. این همان تعدادی است که پژوهشگرانی چند، در ابتدای سال 2020 پیشبینی کرده بودند. تا پیش از کرونا سالانه حدود 380 هزار ایرانی فوت میکردهاند. در سال 97 دقیقاً 377193 نفر. احتمالا در پایان سال جاری چیزی نزدیک به نیم میلیون مرگ و میر در ثبتاحوال ایران ثبت خواهد شد صرف نظر از آنکه علت مرگ در گواهی فوت چه چیزی نوشته شده باشد. با احتساب این ارقام، کل مرگ و میر سالانهی ایرانیان در آخرین سال قرن چهاردهم خورشیدی، به ازای هر صد هزار نفر جمعیت حدود 570 نفر خواهد بود.
در طول مدتی که بلیهی کرونا به جوامع بشری افتاده است صدها دارو و روش درمانی و دهها واکسن و روش پیشگیری آزمایش شده است اما نهایتاً آن چیزی که در جهان همگان روی آن اتفاق نظر پیدا کردهاند رعایت فاصلهی اجتماعی، زدن ماسک سه لایه (معروف به ماسک جراحی و نه ماسک n95) و شستن دستها است.
در کنار همهی علتهای ریز و درشتی که در افزایش آمار مرگ و میر کرونا اعلام شده است مثل تحریم، شرایط بد اقتصادی، و غیره اما از یک نکتهی مهم و بزرگ غفلت شده یا اهمیت آن کمتر به چشم آمده است. فرهنگ جمعیِ ایرانیان.
من بر اثر تجربهی حرفهای و شخصیام در پنج ماه اخیر که عمدتاً معطوف به بیماریابی و غربالگری و پایش بیماران کرونا بوده است معتقدم در کل روند و فرایند اپیدمی، فرهنگ جمعی، نقش محوری را ایفا میکند. اینکه انسانها مسئولانه متعهد باشند که با رعایت فاصلهی اجتماعی و زدن ماسک و شستن دستها به دیگران آسیب نزنند.
اگرچه اقتصاد در پیشگیری فوقالعاده مهم است اما در جایی که من کار میکنم ماسک رایگان در اختیار افراد قرار داده میشود، معذلک وقتی به برخی مراجعین میگویم ابتدا ماسک بزنید بعد وارد اتاق شوید بعضاً ناراحت میشوند و حتی در مواردی واکنشهای تندی نشان میدهند.
قبلاً مفصل نوشتهام تفاوت ما با غرب در دو چیز است نظم حداکثری، و ابزار و تکنولوژی بروزشونده که آنها دارند و ما نداریم.
اگرچه آمار چین به شدت مشکوک است اما چنانچه واقعیت داشته باشد به این معنی است که آنها توانستهاند با همین دو ابزار بر کرونا فائق آیند.
بینظمی یعنی ایران قرن چهاردهم شمسی. یعنی کشوری که پایتخت آن با رانت نفت به شدت متراکم، فربه، و درهمریخته شده و اکنون که میهمانی ناخواسته به نام کرونا به جانش افتاده، دارد حساب پس میدهد و البته که نمیتواند واکنش مناسبی نشان دهد. نفت برای ما فرهنگ جمعی مبتنی بر نظم ساختاریافته ایجاد نکرده و اگر هم خود به طورتاریخی از بخشهایی از آن برخوردار بودهایم از قضا بوسیلهی رانت نفت همان مقدار هم یا ازبینرفته یا کمجان شده است. حکمرانی رانتی در تمام سالهای پس از نفت به ویژه در چهل سال اخیر، توان مقابلهی ملی با بحرانهایی مثل پاندمی کرونا را تضعیف کرده است. این بحران، مشارکت جدی مردمان، زیرساختهای قوی اقتصادی، اعتماد ملت-دولت، ابزار و تکنولوژی روزآمد و مدیریت منسجم و کارآمد ملی را میطلبد.
عجالتاً به ایرانیان عزیز که خود را فرزندان کوروش و داریوش هخامنشی میدانند و به تمدن 2500 سالهشان افتخار میکنند و خود را برتر از سایر ملتها میشمارند توصیه میشود لطفاً و دستکم خود را موظف کنید به هر صورتی که میتوانید این سه کار را انجام دهید. سه کاری که همهی جهان با آن موافقند؛
1- ماسک بزنید.
2- فاصلهی اجتماعی را رعایت کنید.
3- دستهایتان را مرتب بشویید.
انتهای پیام/*