کبری بهرامی
حاج قاسم سلیمانی، پیش از آنکه یک پاسدار برجسته و بلندپایه باشد، انسانی والا و شخصیتی انسانمدار و اخلاقگرا بود که بزرگی و بلندمرتبگی خویش را در پیوند با همه مردم و پرهیز از خطکشیهای سیاسی میان آنان میدانست و برای همین بود که وقتی به حلقه ارادتمندان او مینگریستی، از بیدینان لاقید تا دینداران متقید را میدیدی و این رمز بزرگی و ماندگاری اوست.لباس پاسداری، لباس حقگویی، خداترسی، پرهیز از قدرتطلبی و ثروتاندوزی و دورشدن از مسیر زر و زور و تزویر بود و او آنگاه که وجود شریف خود را در پوشش این ظاهر قرار میداد، نیک میدانست که آنچه به این لباس حرمت و کرامت و بزرگی میبخشد، مردمداری و افتادگی و نجابت و گذشت و مهربانی و اخلاقمداری با مردم است.حاج قاسم ما، آنچه را میگفت، خود پیشاپیش به مرحله عمل میرساند و اینچنین معلمی بود که در نهایت بزرگواری و فروتنی، هم از مردم زمانه خویش درس میگرفت و هم آنچه آموخته بود را با آنها در میان میگذاشت.در مکتب شهید سلیمانی اخلاص درعمل، ولایتمداری وتلاش خالصانه برای رفع مشکلات مردم وترویج ارزشهای انقلاب نمودی عینی دارد وبه گزاف نیست اگر بگوییم همین خصلت یکی بودن گفتار وکردار او موجب شده که دشمن از اندیشه های شهید سلیمانی ومکتب این شهید سعید واهمه دارد.حاج قاسم سلیمانی،متعلق به جهان اسلام وحتی جهان بشریت است به همین دلیل نباید در معرفی او به جهان اهمالی صورت گیرد.او قهرمان جهاد تبیین بود؛ عمر باعزت سردار دلها، به تبیین جبهه حق در مقابل جریان باطل معطوف شد.مکتب حاج قاسم آموزه های بسیاری دارد،ما درمعرفی مکتب او عقب ماندگی های بسیاری داریم.وقت آن رسیده است که به این پرسش پاسخ داده شود که مکتب حاج قاسم از چه ویژگی های برخوردار است که آنرا به یک مکتب والگوی عملی مطلوب در بخش های مدیریتی واجرایی کشور وجهان اسلام تبدیل کرده است؟ از آموزه های مکتب او می توان به ساده زیستی، شجاعت،مجاهدت،خدمتگزاری به مردم و دفاع از حریم اهل بیت(ع)اشاره کرد.حاج قاسم سلیمانی عاشق شهادت و ولایت بود،خودرا سرباز ولایت میدانست ودر میدان مقاومت ودفاع از حرم اهل بیت هربار که یکی از یارانش به شهادت میرسید زیر لب اشعار شهید یوسف اللهی را زمزمه میکرد؛
یاران همه رفتند، افسوس که جا مانده منم
حسرتا این گل خارا، همه رانده منم
پیر ره آمد و طریق رفتن آموخت
آن که نارفته و جامانده منم
سردار سلیمانی را میتوان نمونهای برجسته از الگویی مثال زدنی از تربیت شدگان واقعی مکتب اسلام برشمرد که در نظر ایشان هرچه غیر از نام حق ناچیز است وجای جای عالم جلوه گاه حضرت حق " سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم الحق"بدون شک حاج قاسم ما شاگرد ممتاز مکتب اسلام است که با تامل در بینش ونگرش ورفتار وسیرت او،می توان از یک دوره کامل خودشناسی بهره گیریم.به نظرم یکی از مهمترین نیازهای امروز ایران پرداختن به شخصیت بی نظیر حاج قاسم سلیمانی به عنوان اسطوره و کیمیای واقعی ایران زمین است. معتقدم امروزما بیش از هرزمانی به مرام ومکتب شهید سلیمانی نیازداریم که فریاد بزند؛ «عمل استراتژیک آن است که عاری از خودخواهی، خودمحوری، خویشاوندسالاری و جاهطلبی باشد.» چرا که او که اگر چنین عقیدهای داشت، هم درعمل و هم گفتار خود را با رفتارش تطبیق میداد. خلوص حاج قاسم زبان زده دوست ودشمن است. شاید اخلاص او موجب شد خدا او را برگزیند وعزیز ملت شد. در جای جای ایران از خوزستان سیستان و بلوچستان و کرمان تا کردستان شاهد حضور جهادگونه و بدون ریا و خودخواهی حاج قاسم سلیمانی در همراهی و حمایت از مردم بود و شاید یکی از رازهای محبوبیت او را باید در همین رفتارها و کردارهای فرهنگسازش جستجو کرد.نسل جوان ونوجوان ما امروز تشنه است که ببیند وبداند «یک جنگاور و جهادگر مسلّط بر عرصه نظامی» که فرمانده مبارزه با تروریسم و نظام سلطه است، «بشدّت مراقب حدود شرعی» است و بیش از همه مراقب است «که به کسی تعدّی و ظلم نشود.»وسعت دید ومحبت حاج قاسم سلیمانی عام بود و سیاستگذاران، تصمیمگیران و آحاد مردم به این حقیقت صحه می گذارند که جمهوری اسلامی برای سردار دلها حرم بود، او همه افرادی را که برای جمهوریت و اسلامیت نظام دغدغه داشتند و دلباخته ایران زمین بودند را دوست میداشت.سردار دلها به مثابه یک جهادگر مبارز و برجسته دارای نگرش فراگیر و ملی و نماد و نمونهای از تحول شخصیت و اندیشه و تجربه بود. آرزوحاج قاسم یکسره معطوف به تعالی و توسعه و اقتدار و افتخار برای ایران بود. راهی پرشور و خواستنی که سردار سلیمانی برگزید، دشوار و سخت بود چرا که برای رسیدن به آن میباید متحمل رنج و محنت و ملال و خستگی و تنهایی شد و این کمترین بهایی است که برای آن اهداف و آرمانهای بلند و ارجمند باید پرداخت.اگر امروز به داوری دربارة شخصیت وکارنامة شخصی، فکری و اخلاقی شهید سلیمانی بنگریم، پروندهای قطور و پربار را باید بازگشایی و دوباره خوانی کنیم که میتواند الگوی عملی جامعه ایران وجهان بشریت باشد. حاج قاسم سلیمانی به صدق و صراحت در یک سنجة اخلاقی، مورد وفاق و احترام آحاد مردم وآزادی خواهان جهان بود و این را در دیدارهایش با مردم بطور عیان می توان دید که اکثریتی چشمگیر از مردمان کوچه و خیابان برای دیدارش سر از پا نمیشناختند.علاوه بر آن، وداع پرشور و فراگیر مردم، پس از شهادت او در تشییع تاریخی، نشان از آن داشت که مردم در شناخت و گزینش خادمان خود، هوشیارند.