اخیراً مهدی کروبی دبیرکل اعتماد ملی و از سران فتنه در نامه جدید خود به خبرگان جمع کثیری از دوستان اسبق، سابق و فعلی خود را به خیانتهای بزرگ سیاسی متهم کرده است. در سال ۸۸ کروبی در آستانه اجلاسیه به مجلس خبرگان رهبری، در نامهای به اعضای این مجلس ادعاهایی را درباره عملکرد مجلس خبرگان و همچنین شورای بازنگری قانون اساسی در سال ۶۸ مطرح کرده بود.
وی پیشتر نیز در نامهای خطاب به رهبر معظم انقلاب مشکلاتی را متوجه کشور و مدیریت ایشان کرده بود که توسط بزرگان نظام و برخی پژوهشگران تاریخ پاسخ داده شد. این درحالی است که بسیاری نیز بر این باورند که کروبی علاوه بر آنکه در زمره سران فتنه به شمار میرود ، هیچگاه در مورد عملکرد و تصمیمات نادرست خود در زمانی که در مناسب حکومتی بود توضیحی نداد.
وی در مورد وضع قوانینی که در ۴ دوره نمایندگی او در مجلس موجب دردسر مردم شد و اثرات آن تا کنون نیز ادامه دارد هیچ گاه پاسخی به منتقدان خود نداد.
او هیچگاه توضیح نداد چرا در سالهای دهه ۶۰ آن زمان که خیلی از جوانان این مملکت برای نجات کشور به جبهههای جنگ رفتند، شهید، اسیر یا جانباز شدند و او وخیلی از هم فکرانش پا به عرصه دفاع از کشور نگذاشتند اما سید «علی خامنهای» از همان ابتدا به جبهههای جنوب رفت و برای نماز جمعه با همان لباس رزم حاضر می شد تا آنکه به دستور امام خمینی(ره) از حضور در جبههها منع شد.
کروبی هیچگاه در مورد رفتار متکبرانه خود در بنیاد شهید و ماجرای زندانهای موجود در بنیاد و شایعاتی در مورد عتاب و خطاب به برخی از همسران شهدا سخنی صریح نگفت. گویا او فراموش کرده درست در سال ۶۵ که کشتار حجاج ایرانی روی داد، خود امیر الحاج بود و اقدامات او یکی از عوامل تیرگی روابط ایران و عربستان شد.
کروبی در نامه خود خطاب به مقام رهبری نوشته است: «هرکس به میزان سهم و حضورش در قدرت باید پاسخگوی مسوولیتهایش باشد.» اما خود توصیح نداد که در زمانی که مسوولیت حکومتی داشت و در بالاترین ردههای قدرت فعالیت میکرد چگونه عملکرده و چرا میخواهد و تمام مشکلات را به گردن «رهبری» بیندازید.
تشکیک در نویسنده
در گذشته برخی نسبت به نامههایی که کروبی از حصر مینوشت تشکیک داشته و عنوان میکردند که این نامهها ممکن است به قلم و فکر کروبی نباشد، اما نامه اخیر نشانهها و نسبت روشنی با شخصیت کروبی دارد هرچند باز هم به احتمال فراوان توسط خود او قلمی نشده است.
از سوی دیگر برخی از منابع رسانهای تاکید دارند که این گونه نامهها از سوی مشاور رسانهای مهدی کروبی در خارج از کشور نوشته می شود . این شخص به سردبیر لندن نشین معروف است اقدام به نگارش نامههای فوق کرده و نقش بسزایی را نیز در شکل دهی شبکههای ماهوارهای نزدیک کروبی در خارج از کشور دارد.
گفته میشود اکثر بیانیههای کروبی نیز توسط این شخص نوشته میشود و او مراودات زیادی با سیستم اطلاعتی انگلیس دارد و تحرکاتش نیز از سوی این سرویس دیکته میشود.
ادعاهای زیر سوال
او در این نامه تقریباً بیشتر دوستان اسبق، سابق و فعلی را از نظر شرافت و انسانیت زیرسوال بردهاست تا ادعاهایی را علیه حاکمیت مطرح کند.
حال آنکه این سوال مطرح میشود که اگر افرادی، از جمله آیتالله هاشمی رفسنجانی که وی در نامههای خود به او اشاره کردهاست در این حد فارغ از وجدان و شرافت انسانی و سیاسی بودهاند چرا تا آخرین لحظه عمرشان با آنها همپیمانی کرده و متحد سیاسی خود می دانسته است؟
در نامه اخیر، یکی از ادعاهای کروبی مربوط به شورای بازنگری قانون اساسی است. کروبی مطالبی درباره "افزودن لفظ مطلقه، لغو مدت زمان ده سال رهبری و اختیار انحلال مجلس شورای اسلامی" در شورای بازنگری آن زمان مطرح میکند که با رجوع به مشروح مذاکرات آن زمان ادعاهای وی زیر سوال میرود .
ازسوی دیگر کروبی به ۹ نفر از نزدیکترین دوستان خود در شورای بازنگری قانون اساسی اتهام میزند که روند افزوده شدن لفظ مطلقه به ولایتفقیه در اصل۵۷ قانون اساسی و رد کردن تعیین وقت ده ساله برای رهبری را تسهیل کردند.
این درحالی است که موسوی خوئینیها دوست قدیمی کروبی، خاطرهای را درباره فاصله فوت امام تا تشکیل جلسه خبرگان نقل کرده که مغایر با گفتههای کروبی است.
طبق روایت موسوی خوئینیها، در یک دورهمی بین اعضای بازنگری قانون اساسی، اسامی افراد مختلفی برای تعیین رهبری مانند آیتالله گلپایگانی و آیتالله خامنهای به میان آمده و در آن جلسه قرار خاصی بسته نشده بود.
از سوی دیگر کروبی مرحوم هاشمی رفسنجانی را متهم میکند که روز جلسه خبرگان، خلاف قراری که شب قبلش در بیت امام گذاشته بودند عمل کرد و شورای رهبری را مطرح نکرد!
وی در ادامه نامهاش اعضای مجلس خبرگان رهبری بهخاطر اصلاح آئیننامه داخلی خبرگان مبنی بر واگذاری احراز صلاحیت نامزدها از مراجع و استادان به شورای نگهبان متهم میکند .
کروبی همچنین میافزاید: "حذف چهرههای برجستهای از خبرگان اول در انتخابات دوره دوم (سال ۱۳۶۹) مانند آیات دستغیب و احسان بخش و حجتالسلام و المسلمین جمی در کنار دیگر نامزدها و چهرههای شاخصی که اجتهادشان توسط مراجع و اساتید بزرگ تایید شده بود، لطمه بزرگی به استقلال خبرگان وارد ساخت."
این درحالی است که علی محمد دستغیب در دوره پیشین خبرگان هم حضور داشت و آیتالله علی اصغر دستغیب هماکنون نیز عضو خبرگان است و مرحوم آیتالله احسانبخش نیز تا سال ۸۰ که از دنیا رفت نماینده ولیفقیه در استان گیلان بود و رد صلاحیت نشده بود. همچنین مرحوم حجتالاسلام جمی در زمان آیتالله خامنهای نیز امام جمعه آبادان بود. از این رو به نظر میرسد، کروبی دچار فراموشی عمدی عجیبی در حافظه شده است.
این اظهارات همچنین در حالی بیان میشود که افکار عمومی میپرسند چرا کروبی تاکنون درباره این موارد سخنی نگفته بود؟ اگر قرار به افشاگری است چرا او این موارد را زمانی که در مسند قدرت قرار داشت بیان نکرد؟
به نظر میرسد که سران فتنه حاضرند برای به کرسی نشاندن حرفهای خود حتی دوستان و رفقای قدیمی را مورد تهمت و تخریب قرار دهند.آنها اصرار دارند که تلخکامیها، شکستهای گذشته خود را بهپای رهبری و نظام بنویسند و از اقرار به واقعیت فرار کنند.
آنها میخواهند با کینه جویی جایگاه رهبری را تضعیف و مشکلات کنونی کشور را حاصل مدیریت ایشان عنوان کنند.
عملکرد و مدیریت رهبر معظم انقلاب در طول سالهای گذشته موفق بوده و تنها زمانی که رهنمودهای رهبری مورد توجه کامل مسئولین قرار نگرفته است، شاهد بروز برخی از نقاط ضعف بودهایم. به عنوان نمونه موضوع اقتصاد مقاومتی و تکیه به توان داخل یا ملاحظات ایشان در امضای برجام از جمله مسائلی بود که از سوی رهبری تاکید شد ولی به اندازه مناسب مورد توجه قرار نگرفت و شرایط امروز ناشی از همین عدم توجه است .
در حقیقت بخش عمده مشکلاتی که امروز در کشور به وجود آمده ناشی از عملکرد سران فتنه درسال ۸۸ است و مردم دیدند که آنها چگونه با برنامهریزی قبلی اقدامات کلانی را برای ضربهزدن به منافع کشور انجام دادند.
در شرایط فعلی مردم چندان نظری به این سخنان ندارند و بیشتر به فکر تغییرات اقتصادی و بهبود وضعیت زندگی و معیشتی خود هستند اما در این میان سران فتنه میکوشند افکار عمومی را مشغول به این نوع سخنان کرده و درادامه اهداف خود فضای عمومی، رسانهای و تبلیغاتی بیگانگان را برای بهانهگیری از ایران آماده کنند.
آنها به مردم تلقیین میکنند که به جای مطالبه گری از کسانی که مسئول این شرایط هستند، کاستیهای جامعه را از رهبری مطالبه کنند و ایشان را مقصر شرایط فعلی نشان دهند. به این ترتیب یک سو جایگاه رهبری را تخریب و از سوی دیگر با درگیر کردن ذهن جامعه به نوعی به دولت کمک می کنند تا از پاسخگویی فرار کند که این امر نیز میانبری برای امتیاز گیری آنها از دولت نیز می شود.