در همین راستا، پس از هشدار مکرر کارشناسان حوزه جمعیت، در سال 1393 سیاستهای کلی جمعیت از سوی مقاممعظمرهبری ابلاغ شد. با این وجود این سیاستهای کلی تنها در حد راهبرد باقی ماندهاست و به صورت عملی وارد سیاستگذاری نشدهاست. علاوه بر ضعف در سیاستگذاری جمعیتی، جریانی شبهعلم در حوزه تئوریک با تناقض گویی و دادن آدرس غلط، بحران پیری جمعیت را سادهانگاری میکنند.
اخیراً در روزنامه شرق سرمقالهای با عنوان «سالخوردگی جمعیت، عیب نیست» منتشر شد. در این مقاله، استاد بازنشسته دانشگاه تهران، تذکرات کارشناسان جمعیتی را که در رسانههای مختلف منتشر شده را هراس کاذب در دل مردم انداختن نامید و در ادامه با مغالطههای آماری ساختار جمعیتی ایران را مطلوب خواند و سعی کرد همه چیز را عادی جلوه دهد.
در بخشی از این مقاله آمدهاست: «بزرگ ترین دانشمندان ما، بهترین پزشکان ما، بادانش ترین استادان ما و اکثر مسئولان، سیاست مداران، مدیران، متفکران و علمای ما در سنین سالخوردگی اند و با انباشت دانش و تجربه به کشور و ملک و سرزمین و ملت خدمت می کنند. اصلا روا نیست بی جهت مردم و مسئولان را از پدیدهای تا بدین سان طبیعی بترسانیم.»
این ساده انگاری و مغالطه با ادعای ایشان که مدعی، بینش علمی در مسئله جمعیت است، همخوانی ندارد. در این نگاه سادهانگارانه اصلا به این موضوع، توجه نشدهاست که بعد از این استادان باتجربه چه کسانی باید برسر کار بیایند؟ همچنین نیروی تولیدی و خلاق در کشورها، جوانان هستند، در این باره چه باید کرد؟ در صورت تداوم وضعیت کنونی شاخصهای جمعیت، چهکسی و چگونه باید خلاء نیروی انسانی را جبران کند؟
علاوه بر این، وی در گفتوگویی با خبرگزاری برنا با بیان اینکه «جمعیت ایران پیر نمیشود» گفت: «درحال حاضر سالانه یک میلیون و دویست کودک در ایران متولد میشود در حالی که آمار مرگ و میر در سال کمتر از 400 هزار نفر است. این نشان میدهد که جمعیت ایران رشد صعودی دارد و دچار سالخوردگی نمیشود».
در صورتیکه این اظهارات استاد جمعیتشناسی دانشگاه تهران با سخنان چندسال قبل وی سنجیده شود؛ تناقضگویی این فرد روشن میشود. وی در سال گذشته، 30 اردیبهشت 1398 در همایش علمی «جمعیت، باروری، زندگی پایدار» با بیان اینکه تا 1430 کشور با سالخوردگی جمعیت مواجه میشود، باروری زیر سطح جانشینی را تنها چالش کنونی جمعیت برشمرد.
علاوه براین، او طی مقالهای در سال 1396با عنوان «سالخوردگی جمعیت در ایران و هزینههای رو به افزایش بهداشت و درمان»، به تبعات اقتصادی پیری جمعیت پرداخته است. این استاد بازنشسته دانشگاه در مقاله مذکور، هشدار میدهد که نسبت جمعیت افراد 65 سال به بالا از سال 1414 به بالاتر از 10 درصد عبور میکند. بنابراین درصد و نسبت جمعیت ایران میانسال و سپس سالخورده میشود.
همچنین وی در این مقاله به تبعات اقتصادی ناشی از هزینههای درمان سالخوردگان میپردازد و در این رابطه مینویسد: «با افزایش سن، میزان هزینههای بهداشتی و درمانی افزایش مییابد و شیب افزایش آن در دوران سالخوردگی به اوج خود میرسد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت با افزایش سهم افراد بالای 65 سال (نسبت سالخوردگان) در جمعیت، سهم هزینههای بهداشتی و درمانی از هزینه کل به صورت چشمگیری افزایش مییابد».
علاوه براین با اینکه این جمعیتشناس با اثرپذیری از نظریات مالتوس و پیروی از آن با رشد جمعیت مخالف است، در سال 1395 در اظهارات متناقضی دیگر رشد جمعیت را محرک توسعه میداند. او در این باره مینویسد:« تجربه بعد از انقلاب صنعتی که در بستر توسعه اقتصادی-اجتماعی در دو قرن اخیر شکل گرفته و منجر به شکلگیری تئوری انتقال جمعیتی شده نشان دادهاست که در مراحل اولیه رشد جمعیت محرک توسعه بودهاست».
سخنان اخیر وی درباره عادی جلوه دادن پیری جمعیت، واکنش رهبر انقلاب را نیز برانگیخت. ایشان طی ارتباط تصویری با نمایندگان مجلس در 22 تیرماه فرمودند:« دشمن دشمن است؛ اما بعضی کج سلیقگیها را متاسفانه آدم در داخل مشاهده میکند –یک جایی خواندم- که میگویند «آقا پیری جمعیت اشکالی ندارد» چطور اشکالی ندارد؟ یکی از پرفایدهترین ثروتهای یک کشور جمعیت جوان در یک کشور است».
با وجود این به نظر میرسد اظهارات اخیر این استاد بازنشسته حتی با بررسی مقالات سالهای قبل خودش نیز رد شدنی است. در نتیجه گفتن این حرفهای بیاساس در شرایطی که باید از همین سالها مانع رخداد پیری جمعیت شد، تنها به مخدوش کردن افکار عمومی و هدایت تصمیم مسئولان منجر میشود. بنابراین انتظار میرود، این جمعیتشناسان مدعی بهجای سادهانگاری پیریجمعیت، راهکار و طرحهای سیاستی خود برای برونرفت کشور از این سونامی جمعیتی را ارائه کنند.
*دبیر کارگروه زنان و خانواده انجمن مستقل دانشگاه تهران