آنچه که در ادامه آمده است از سری یادداشت های مخاطبان تابناک کهگیلویه و بویراحمد است و انتشار ان به معنی تایید یا تکذیب ان نیست .
مدتی است که به فضای انتخابات نزدیک میشویم و در یک دومینوی رسانهای هماهنگ تخریب جناب آقای دکتر روشنفکر، نماینده مردم در مجلس شروع شده است.
سایتی نوظهور که اجارهای بودن آن توسط سمپاتهای چهره امنیتی حوزه سیاست با عناوین فریبنده قرارگاه تحول و کانون و ... بر همگان عیان شده، با دروغ بزرگ استخدام دختر نماینده علنا یک خط تخریب و توهین و تشویش علیه نماینده را شروع و به زعم خودش شخص خاص را نماینده تمام جریانات معرفی میکند و با یک احساس کاذب بی رقیب میتازد، غافل از اینکه منظورش در رده بندی است.
کسی دیگری به عنوان روانشناسی بیمار به زعم خودش در حمایت دختران رنجور زیلایی علیه روشنفکر مینویسد، غافل از اینکه آنچه روشنفکر از زنان و دختران زیلایی در حضور وزیر کشور گفت، واقعیت عینی رنج و درد چندین ساله خانوادههای منطقه زیلایی است و وظیفه نماینده هم فریاد زدن در کنار مسئولان ارشد هست.
شخص دیگری نامه سرگشاده از ایل بزرگ زیلایی مینویسد و کیسههای آرد و کودشیمایی و خشک سالی سالهای قبل و هجومملخها و .. به روشنفکر میچسپاند و اینکه یه روز آرد بهش نرسیده (جدای از صحت و سقم) مقصر اصلی را نماینده میخواند که شما چه نمایندهای هستی که امروز در روستا آرد توزیع کردند و به من نرسید و جالبتر اینکه در همین سرگشاده نامه، یکی از فرزندان نامدار زیلایی را که فرماندار مارگون هست را نیز از دم تیغ میگذراند.
دیگری در ابمورد لوداب وعدههای تحقق نیافته ۳۰ساله اخیر برای یک پل فرعی را نیز به رخ دوسال نمایندگی روشنفکر میکشاند و در این موضوع گناه بزرگ روشنفکر ندادن وعده به مردم هست که نویسنده به صراحت اذعان میدارد که نماینده بویراحمد در این خصوص اظهار نظری نکرده است، و بدیهی است که روشنفکر معمولا از زبان مسئولان قول میدهند و سکوت ایشان چه بسا اعتراض به مسئولان مربوطه باشد. ولی رسانه و نویسنده اصرار دارند که نام روشنفکر در عدم تحقق این وعده باشد.
دیگری میاد و یک مزاح کاملا غیر رسمی را در خصوص نام استان به سر و صورت روشنفکر میزند و تا کهگیلویه میراند که چه نشسته اید که کهگیلویه حذف شد، غافل از اینکه روشنفکر را همین تخریب چیها در زمان انتخابات کهگیلویهای و بجه دهدشتی مینامند و نی خوانند.
این دومینوی رسانهای مرتبا از قوم گرایی و طائفه اندیشی توسط روشنفکر و تیم او قلم میزنند در حالی که خودشان انحصاریترین اقدامات غیر مسئولانه را در زمان قدرت و در همین زمان و در هر زمان رقم میزنند و رقم زده اند.
اگرچه نقد و گاهی تخریب و حتی بی انصافی برای یک نماینده مجلس توسط رقبا و رفقا و مخالفان تا حدی قابل تامل هم هست، ولی گویا تخریب کنندگان و تهمت زنان حافظه درستی ندارند، چرا که تخریب و تهمت از سال ۹۴ همراه جناب آقای روشنفکر حضور داشتند. آن روز که روشنفکر که خود عضو حلقه اولیه محافظه کاران آن روز یا جناح راست سنتی موسوم به اصول گرایی بود و به دلیل بی اعتمادیها یهو از یک حلقه انحصاری به بیرون پرید، تهمتها، از خروج از ائتلاف، عامل شکست و ... تا غیر انقلابی علیه ایشان شروع شد، در سال ۹۴در بالاترین سطح ممکن در استان و کشور تحلیل دادند که رای روشنفکر از ۵هزار رای بیشتر نخواهد شد، اما نتیجه در کمال مظلومیت و تنهایی به ۴۰ هزار رسید و خیره کننده.
درسال ۹۸ هم همان برچسبها و تهمتها غلیظتر شد و در تمام سطوح تحلیل و نظر سازیها حرف این بود که روشنفکر را جدی نگیرید او همان رای ۹۴ را هم ندارد.
باز در مظلومیت و تنهایی در میان تحریم و تهدید و پول پاشی در پای صندوقهای رای، و ساخت انواع کلیپ تخریب کننده و ایجاد صداهای مصنوعی و فتوشاپهای خوش خط و خال و ... یهویی روشنفکر بدجوری اوج گرفت که دیگر حرفی نماند.
اکنون هم همان جریان دیروز هست که تهمت و تخریب و کارشکنی را علیه روشنفکر به جریان انداخته و یک شبکه رسانهای قدرتمند و پول پاشی آشکار و نهان در میان رسانهها و ... مستقیما تخریب علیه روشنفکر را شروع کرده اند و در تحلیلها و نشست هاشون هم همانها که تا دیروز میگفتند اساسا رای ندارد، اعلام میکنند که رای روشنفکر ریزش کرده، باید گفت سلام علیکم طبیعی است رای زیاد ریزش هم دارد و البته رویش هم دارد، شما که معتقد بودید رای نداره همین مطمئن شدید رای زیاد او در حال ریزش هست کلی به هم نزدیک شده ایم.
کارشکنی علیه روشنفکر از روز اول رای آوری با حذف نیروهای پیشنهادی او برای مدیریت شروع شد وجالب اینکه وقتی نیروی منتسب به جریان روشنفکر (وحدت با محوریت نظام اسلامی و قانون اساسی) مطرح میشد با بهانههای واهی و دسترسیهای که بود و هست مانع میشدند و بعد بلافاصله درب خانه اون افراد را میزدند که چه نشستهای که خود روشنفکر شما را رد کرده است و یک دشمنی و فتنه و نفاق درونی را!