کد خبر: ۳۸۲۱۴۱
تاریخ انتشار: ۰۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۲۲:۲۵ 21 February 2017
استانهایی که تازه در مسیر توسعه قرار گرفته اند با مشکلاتی روبرو هستند که بخشی از آن ارتباطی به اعتبار ،برنامه ،مدیریت و غیره ندارد. مشکلاتی که ظاهر ساده ای دارند اما دغدغه بخش بزرگی از جامعه هستند. به عنوان مثال خانوده ها در استان کهگیلویه وبویراحمد در شرایط خاصی قرار گرفته اند و نمی دانند باید با فرزندان خود فارسی صحبت کنند و یا لری.
در واقع تحقیق و پژوهش خاصی هم در این زمینه انجام نشده که بتوان با استناد به آن صحبت کرد .

هر آنچه درباره لری یا فارسی صحبت کردن کودکان در سطح جامعه مطرح می شود اظهار نظرهایی کاملا شخصی است که هر فرد بر اساس تجربیات شخصی و خانوادگی خود به آن دست یافته است .
در استان کهگیلویه وبویراحمد خانواده ها دست کم در دهه 60 و حتی نیمه اول دهه هفتاد بدون هرگونه تردید و نگرانی با فرزندان خود لری صحبت می کردند.پدران و مادران همه آنچه را خود آموخته بودند و همانگونه که محبت دیده بودند عینا به فرزند خود منتقل می کردند اما از نیمه دوم دهه هفتاد کم کم فارسی صحبت کردن با کودکان اپیدمی شد.

پدر و مادرها با همدیگر لری صحبت کردند ولی مصرانه با فرزندان خود فارسی صحبت می کردند . این خانواده ها دلایل بیشتر ناکامیهای خود در سطح ملی را همین لهجه می دانستند که باعث شده در بسیاری از زمینه ها نتوانند به آنچه می خواهند برسند.
این اصرار و تمایل به فارسی صحبت کردن فرزندان حتی در روستاهای دورافتاده هم باب شد و نتیجه آن فارسی نه چندان دلچسبی است که کاربرد آن ربات وار است و در نسل جدید این لهجه جدید کمتر بار عاطفی دارد و حتی جنبه تحکمی آن نه تنها در شهرها و فرهنگهایی که زبان اول فارسی است نتوانسته کارگشا باشد بلکه همواره باعث سو تفاهم است.
به رغم آنکه خانواده ها بر فارسی صحبت کردن فرزندانشان اصرار دارند اما همچنان کودکان،مخصوصا در میان پسرها لری صحبت کردن نوعی قدرت نمایی و حتی لجبازی است که برای خانواده ها دغدغه شده است.این دغدغه آنقدر مهم است که برخی خانواده ها ، به شرطی فرزندان خود را در مهدهای کودک نامنویسی می کنند که فقط کودکان فارس زبان در آن پذیرش شوند با این حال خروجی همین مهدها کودکانی است که با انگیزه و علاقه لری صحبت می کنند.
اما نکته مهم وسواسی است که خانواده ها در این مورد پیدا کرده اندو حتی کودکان از دید آنها دو دسته اند . کودکانی که فارسی صحبت می کنند و کودکانی که لری صحبت می کنند و زبان حتی معیاری برای ارزش گذاری مهارتها و توانایی های کودکان شده است.
این خانواده ها آنقدر مساله لهجه و زبان را در گوش بچه ها ،معلم ها و جامعه می خوانند که کم کم این موضوع به یک باور عمومی تبدیل شده است و بسیاری فکر می کنند اگر فرزندشان آنچنان که دوست دارند ج ،ک ،چ و گ- حروفی که در لهجه لری تلفظ سختی دارند- را ادا نکنند آینده ای ندارند.
بسیاری بر این باورند کودک اگر حالا فارس زبان نشود بعدها هم نمی تواند فارسی صحبت کند که این هم دیدگاه اشتباهی است چرا که در این استان دست کم 90 درصد افراد زبان دومشان فارسی است اما فارسی را به خوبی صحبت می کنند و توانسته اند موفقیتهایی نیز داشته باشند که کمتر به لهجه و زبانشان مربوط است و بیشتر به دانش و توانمندی خود این افراد ربط دارد.حتی چهره های ملی هم از این قاعده مستثنی نیستند.
بسیاری هم معتقدند زبان لری آنچنان ارزش انتقال به نسل های بعد را ندارد که این موضوع نیز خود جای بحث دارد و به اعتقاد برخی کارشناسان زبان هم مانند میراث فرهنگی و سفالینه هایی است که حتی تکه های شکسته آن ارزشمند و گرانبهاست و باید برای آشنایی و مطالعه آیندگان جمع آوری شود و به نسلهای بعد منتقل شود .
در این شکی نیست که همه ما دوست داریم فرزندمان به زبان معیار و رسمی کشور مسلط باشد اما واقعیت این است ریشه بسیاری از ناکامیهای اجتماعی را باید در اعتماد به نفس افراد برای ابراز عقیده در جامعه جستجو کرد .
حال اینکه این پافشاری برای تربیت فرزندی با زبان فارسی مد نظر نه تنها نمی تواند به آینده افراد کمک کند بلکه همین فرزندان در آینده نه چندان دور لهجه را دلیل بر ناتوانی خود می دانند و اعتماد به نفس خود را از دست خواهند داد.
البته همانگونه که در ابتدا گفته شد هیچ مرجع و منبعی برای اثبات رابطه بین زبان و لهجه و موفقیت و عدم موفقیت آدمها وجود ندارد پس بهتر است به جای بزگنمایی موضوع زبان و لهجه در ذهن فرزندان و جامعه ،دنبال تقویت مهارت های زندگی سالم باشیم و مهارتهای فرزندانمان را در زمینه هایی بالا ببریم که می دانیم و مطمئن هستیم ارتباط مستقیم و اثبات شده ای با موفقیت یا عدم موفقیت آنها دارد.
فاطمه رشیدی/ابتکار جنوب
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار