در استان همدان “هفته خبرنگار” از یازدهم مرداد ماه آغاز شده و تا هفدهم ادامه دارد، این هفته بهانه و فرصتی شد تا از دغدغههای فعالان این عرصه بنویسیم؛ باید گفت خبرنگاری علاوه بر علم، یک هنر نیز هست چراکه جوهره، خلاقیت، قریحه و استعداد میخواهد و اکتسابی نیست، خبرنگار نبض تپنده تاریخ و روح پرسشگر جوامع بشری بوده و هست و در تشخیص سره از ناسره، الماس را روی شیشه حوادث جامعه میکشد!
این حرفه پر مخاطره، جستجوی بی پایان حقیقت و تجسم عینی پایبندی به باورها و قابلیتهای اجتماعی و اخلاقی است تا با ثبت رخدادها و تبیین چالشها و راهکارهای پیش رو، پرده از حقایق برداشته و جایگاه واقعی دلسوزان جامعه را مشخص میکند. خبرنگاران منادی عدالت خواهی در جامعه و ناظرانی منصف بین مردم و مسئولان هستند.
خبرنگاران، جریان سازان بزرگ جامعه و وجدان بیدار زمانه خویش اند که بدون داشتن پشتوانه مالی و امنیت شغلی و روانی در فضایی سرشار از استرس، ۲۴ ساعت شبانه روز برای احقاق حق، آگاهی و تنویر افکار عمومی در تکاپو هستند و این همان چیزی است که جمع کثیری از مسئولین و مردم آن را نمیدانند و نمیبینند و ” قلم” بهانهای شد تا ذهنمان را از قید کلمات بی شمار رها کرده و جسورانه در بیکران دنیای “خبر” خلاصه شویم.
به قول ” فرخی یزدی”، یکی از اساتید برجسته روزنامه نگاری: ” مبادا روزی نام ملتی به خاطر آشفتگی اصحاب قلم ” از قلم ” بیفتد! … و این یک هشدار است که خبرنگاران را دریابید نه به خاطر منافع شخصی و سیاسی و ارتقای شغلی تان، بلکه به دلیل جایگاه رفیع و شأن بالای این حرفه.
بزرگی میگفت:” جایگاه اثرگذار و جریان ساز خبرنگاران را تنها سیاستمداران به خوبی درک کرده و از آن در هراس اند؛ سیاست و رسانه در طول تاریخ سیاسی کشورمان در هم تنیده شدهاند، گویی که سیاستمداران بدون رسانه و رسانهها بدون حضور این چهرههای سیاسی، چندان رغبتی برای ادامه مسیر ندارند. یک هم نشینی گاهی صلح آمیز و گاهی پر تنش.
خبرنگاران همواره به عنوان دیدهبان یک جامعه به شمار میروند، چراکه در برخی موارد حتی زودتر از مسئولین تحولات را رویت و درک کرده و آن را به عنوان یک مسئله برای ذهن جامعه و مسئولین مطرح میکنند.
نام “خبرنگار” ابتدای همه مشقتهایی است که در راه حرفه اش به جان میخرد و به دلیل عشقی که به این حرفه دارد لب بر نمیآورد. نام خبرنگار نوید نگرانیهاست، ترس از اینکه مبادا در قنوت قلم، قیامی نباشد! باید بنگارد از شهر، فرهنگ، سیاست، اقتصاد، حوادث، تورم، فقر و دردهای مگوی جامعه اش و در پس همه اینها رنجها و غمهای نهان است که از درون بر روح و جان خبرنگار چنگ میزند، جای زخمش باقی میماند و جسم او را فرسوده میکند.
دردهای دیگران، برای خبرنگار خاطرات نانوشتهای به ارمغان میآورد که تا همه عمر در ذهنش باقی است، او باید زبان حال جامعه خود را درک کند و پای درد دل مردم بیندیشد در روزهای حادثه و وهم، در روزهای دشوار فراتر از اندیشه و تصور، باید شرح غمهای نشسته بر دلها را به تصویر بکشد… خبرنگار در تنشها و جهشها، متولد میشود.
خبرنگار کسی است که در لابه لای مخابره اخبار و گره گشائی مشکلات، بار سنگین و جانکاه غمهای مردم را از نزدیک لمس میکند و گاه تهدید میشود و امنیت جانی، روحی و روانی اش به مخاطره میافتد، هنگامی که خلأهای قانونی را میبیند و قصه پُر غصه انسانهای اطرافش را یدک میکشد، از یک سو انجام وظیفه و رسالت خبرنگاری است و از سوی دیگر بُعد انسانی و عاطفی و باور کنید که همه حقایق را نمیتوان تشریح کرد چراکه جامعه دچار تنش میشود…
در این میان خبرنگار برای احقاق حقوق مردم میجنگد و آسیب میبیند و مجبور است از خودش، خانواده اش، آسایش، آرامش و سلامتی اش بگذرد تا با روشنگری او، جامعه در امان باشد، شاید باید گفت: ” با جراحتهای خبرنگار، جامعه درمان میشود. ”
خبرنگاری که بدون حقوق و مزایا، وسیله شخصی و بیمه، بدون تأمین آینده شغلی، شبانه روز در حال دویدن و اطلاع رسانی و تنویر افکار عمومی است هدفش مقدستر از حفظ پُست و مقام و ارتقای شغلی است و هرگز ” نام و نان” را بر قداست و قدرت قلم خود ترجیح نمیدهد.
جالب اینکه در تمامی جلسات و نشست ها، مسئولین فقط وظایف و رسالت رسانهها را مطرح میکنند و به این مسئله نمیپردازند که آنها در قبال زحمات اهالی خبر چه وظیفهای برعهده دارند؟!
نبود دورههای آموزشی برای خبرنگاران در شهرستان ها، مشکلات عدیده بیمه خبرنگاران، عدم توجه به حقوق و حق الزحمه خبرنگاران در مطبوعات محلی و خبرگزاریها و … از سوی وزارت ارشاد و خانه مطبوعات و نبود نرخ و تعرفه مشخصی در این زمینه، از جمله مشکلات موجود به شمار میرود.
هفدهم مرداد ماه بهانهای است تا یاد غربت قلمهایی که برای ” زیستن” رفته بودند، اما ” مرگ” را تحریر کردند، بیافتیم؛ تیر ماه امسال خبر واژگونی اتوبوس حامل خبرنگاران در نقده به تیتر نخست رسانهها تبدیل شد و موجی از حزن و اندوه را بین اصحاب رسانه ایجاد کرد؛ این آخرین سفر ۲ خبرنگار ایرنا و ایسنا بود که اجازه نداد قلم شان، آخرین گزارش زندگی شان را به اتمام برساند.
آنها که میرفتند تا با مخابره گزارشی از احیای دریاچه ارومیه، احیاگر امید در جامعه باشند، داغی بر دل جامعه رسانهای و خانوادههای خود شدند. “ریحانه یاسینی” و “مهشاد کریمی”، خبرنگاری بودند که ظاهراً در زیر اتوبوس واژگون شده در جاده باریک منتهی به تونل انتقال آب به دریاچه مانده بودند و در دم جان خود را از دست داده بودند.
این حادثه تلخ، تلنگری است برای برخی مسئولین که بدترین و نا امنترین وسایل نقلیه را در زمان افتتاح پروژه ها، بازدیدها و ایام مختلف سال برای پوشش خبری به خبرنگاران اختصاص میدهند؛ گویا جان خبرنگار، بی اهمیت است، همانطور که برای قلمش ارزش قائل نمیشوند.
در همین شهر ملایر نیز بارها مشاهده شده در مراسم مختلف وسیله نقلیهای که برای پوشش خبری خبرنگاران اختصاص میدهند، پراید یا ون است که فرسوده شده و از نظر ایمنی در پایین درجه امنیت قرار دارد، کاش مسئولین بیشتر به هوش باشند و مسئولانهتر عمل کنند.
از سوی دیگر طی همین دو سال اخیر تعداد بسیاری از خبرنگار که در بحران کرونا و در مسیر انجام رسالت خطیر خود جانفشانی کردند، در صحنه حضور داشتند، به کرونا مبتلا شدند و یا جان باختند و اکنون در سکوت خبری جامعه خود و خانواده شان به دست فراموشی سپرده شده اند! …
جا دارد یادی کنیم از شهدای والامقام خبرنگار؛ سردار شهید حسن باقری و شهید بهرام محمدی فرد که از نخستین خبرنگاران حاضر در طبس بودند یا خبرنگاران شهید علیرضا افشار، شهید سپهر ساجدی، شهید سیّد مهدی میرافضلی، شهید عبدالوهاب شهرانی، شهید ابوالقاسم اخوان و شهید محمود صارمی که ۱۷ مرداد سال ۱۳۷۷، به دست عوامل آمریکا و نیروهای طالبان به شهادت رسید و به همین مناسبت، شورای فرهنگ عمومی کشور، هفدهم مرداد ماه هر سال را به عنوان ” روز خبرنگار” نامگذاری کرد، یادتان، راهتان و قلمتان پُر رهرو باد…
منبع: همدان آنلاین