روزنامه رسالت در مطلبی با عنوان «بررسی عملکرد سازمان مدیریت بحران در سیلاب جنوب کشور -درسهایی که از سیل ۹۸ نیاموختیم» این گونه آورده است:
همواره عملکرد ضعیف مدیریت بحران و سردرگمی شدید حاکم در واکنش مناسب و تأمین نیازهای مناطق و مردم آسیبزده و در یک ارزیابی کلی، اشکالات در ساختار امدادرسانی و مدیریت بحران کشور از انتقاداتی است که به هنگام وقوع رخدادهای طبیعی و به فراخور شدت حادثه مطرح میشود و معمولا عدم هماهنگی سازمانهای مختلف، کمبود مقررات و رویههای مشخص و محدودیت منابع به عنوان دلایل غافلگیری ذکر میشود. سال ۹۸ وقتی سیل، جنوب کشور رافرا گرفت و خساراتی هزاران میلیاردی به جای گذاشت، انتظار میرفت که منجر به دید صحیح و واقع گرایانه سیاست گذاران و تصمیم گیران شده و از بروز حوادث مشابه جلوگیری کند، اما بارشهای شدید و به راه افتادن سیلاب در روزهای اخیر که باعث خسارات گستردهای به هزاران خانه و تأسیسات و زمینهای کشاورزی در استانهای سیستان و بلوچستان، فارس، هرمزگان، بوشهر، کرمان و خوزستان شده، حکایتگر آن است که چندان در امر مدیریت بحران توفیقی حاصل نکرده ایم.
با وجود آنکه برای چاره اندیشی در مهار سیلاب و کاهش تخریب ها، نسبت به وقوع سیل هشدار داده شده بود و چند روز پیش از جاری شدن سیل، هواشناسی هشدار قرمز خود را اعلام کرده بود، اما شواهد به روشنی گویای آن است که توجه لازم صورت نپذیرفته و به این سبب، شهرها و روستاها گرفتار سیلاب شده اند، سیلابی که خسارتهای فراوانی دربرداشته است. خبرگزاری ایرنا از خسارت بیش از ۷۰۴ هزار میلیارد تومانی به بخشهای برق و کشاورزی هرمزگان خبر داده است و به گفته «محمد مخبر» - معاون اول رئیس جمهور، سیل در جنوب کرمان، هزار میلیارد تومان خسارت در بر داشته است. «محمود رضایی کوچی» - معاون هماهنگی امور عمرانی استانداری فارس از رقمی در حدود یک هزار میلیارد تومان خسارت سخن گفته است و فریدالدین سلیمی طبس- معاون جهاد کشاورزی سیستان و بلوچستان نیز خسارت به بخش کشاورزی این استان را بیش از ۲۵۰ میلیارد تومان اعلام کرده و معاون راهداری اداره کل راهداری و حمل و نقل جادهای جنوب سیستان و بلوچستان بیان کرده که در مجموع سیلاب و بارندگیها ۸۰۰ میلیارد تومان به راههای ۱۳ شهرستان جنوبی این استان خسارت وارد کرده است. با این حال اسماعیل نجار، رئیس سازمان مدیریت بحران کشور، هرگونه غافلگیری را رد کرده و تصریح میکند: «از چند روز قبل طبق پیشبینی و هشدار هواشناسی احتمال جاری شدن سیل مطرح شده بود.»
نجار در گفتگو با ایسنا، از تشکیل جلسات مربوط به پیشگیری از خطرات سیل و آمادگی در برابر آن به محض اعلام هشدار سازمان هواشناسی میگوید و اینکه پنجم دی ماه، در کرمان حضور داشته و جلسه مدیریت بحران برای اتخاذ تصمیمات لازم به منظور مقابله با آسیبهای سیل برگزار شده است. به گفته او، «صورتجلسه جلسات برگزار شده در استانهای مختلف نیز وجود دارد. علاوه بر اینکه مدیریت بحران در آغاز نیمه دوم سال نیز طی ابلاغیهای تمام استانهای کشور را برای مقابله و آمادگی با حوادث ناشی از بارشها و مداخلات جوی به حالت آماده باش درآورده بود و پس از پیشبینی اخیر هواشناسی و اعلام هشدار سیل، بار دیگر بر این آماده باش تأکید کردیم.»
مفهوم غافلگیری
نجار در پاسخ به اینکه آیا سیل اخیر در کشور موجب غافلگیری مدیریت بحران و دستگاهها و سازمانهای مرتبط به آن شده یا خیر؟ تبیین کرده است که «به هیچ عنوان غافلگیر نشدیم.» و سپس مفهوم این واژه را اینگونه توضیح داده است: «غافلگیری یعنی ما از چیزی خبر نداشته ایم و ناگهان رخ داده و معمولا در مورد زلزله به کار میرود، چرا که زلزله همچنان قابل پیشبینی نیست، اما در مورد سیل اخیر نمیتوان گفت غافلگیر شدیم، چرا که از چند روز قبل طبق پیشبینی و هشدار هواشناسی احتمال جاری شدن سیل مطرح شده بود.»
عباس تقی زاده- کارشناس مدیریت بحران در مورد مفهوم غافلگیری با سخنان اسماعیل نجار هم نظر است و به «رسالت» میگوید: «غافلگیری مربوط به زمانی است که شما امکان پیش بینی ندارید و به یکباره حادثهای رخ میدهد. اما وقتی از قبل، امکان پیش بینی وقوع سیل را دارید، عملا غافلگیری معنایی ندارد.»، اما مهدی زارع از دیگر کارشناسان مدیریت بحران است که در گفتگو با «رسالت» عنوان میکند: «اینکه غافلگیر شده ایم یا نشده ایم به این بستگی دارد که چه چیزی را غافلگیری بدانیم؛ اینکه ما از قبل مطلع بوده ایم و هواشناسی پیش بینی کرده و یا جلسهای به این منظور تشکیل شده، به معنای آن نیست که غافلگیر نشده ایم، به این خاطر که دو سال پیش نیز همانند امسال، خسارتهای گستردهای پس از وقوع سیل در استانهای جنوبی و در همین ابعاد رخ داده است.»
«وقوع سیل نسبت به زلزله و یا سایر رخدادها قابل پیش بینی است و ما به علت شرایط اقلیمی نباید از بارشهای شدید و بروز سیلاب غافلگیر شویم.» این عبارت را علی بیت اللهی- دبیر کارگروه ملی مخاطرات طبیعی، در گفتگو با «رسالت» بیان کرده و معتقد است: تمامی رخدادهای طبیعی که نمود عمده آن را در اوایل فروردین ۱۳۹۸ دیدیم، معرف این واقعیت است که اقلیم در حال تغییر است، خشکسالیهای ممتد و در ادامه، بارندگیهای شدید و ناگهانی که منجر به وقوع سیلاب و روان آبهای گسترده و ناگهانی در سطح زمین میشود، به دلیل عدم اتخاذ تمهیدات مهندسی مانند روشهای آبخیزداری و کنترل سرعت روان آبها و احداث بندهای سرعت گیر است که در سرزمینهای جنوب ایران بسیار ضرورت دارد و فقدان این موارد، موجب بروز خسارتها و آسیبهای فراوانی شده است.
بیت اللهی در کانال تلگرامی خود به این نکته اشاره کرده است که از دهه ۳۰ تاکنون فراوانی وقوع سیل در ایران سیر صعودی داشته و با اتکا بر پژوهش و بررسی منابع بین المللی نوشته است، «سیل با حدود ۴۱ درصد رخداد از مجموع مخاطرات، پس از زلزله بیشترین رخداد طبیعی در کشور است و ۳ درصد از تعداد تلفات جانی مخاطرات طبیعی را در کشور به خود اختصاص میدهد، اما میزان خسارت اقتصادی سیل به مراتب بالاتر از تلفات جانی ناشی از آن است و نزدیک به ۳۰ درصد از کل خسارت مخاطرات طبیعی را شامل میشود. بررسیهای انجام یافته نشان میدهد از دهه ۳۰ تاکنون فراوانی وقوع سیل در ایران سیر صعودی شتابانی داشته است. فراوانی رخداد سیلاب از حدود ۱۸۰ در دهه ۳۰ به بیش از ۲۰۰۰ رخداد در دهه ۷۰ رسیده است. هرچند در دهههای ۸۰ و ۹۰ در مقایسه با دهه ۷۰ آهنگ رخداد کند شده است، اما تعداد رخداد به مراتب بالاست به گونهای که در دهه ۸۰ تعداد رخداد حدود ۱۵۸۰ و در دهه ۹۰ بالغ بر ۱۶۶۵ وقوع سیل ثبت گردیده است.» این آمارها تلنگری برای مسئولان است که اگرچه معتقدند در جریان سیلابهای اخیر غافلگیر نشده اند، اما دستکم به گونهای هم عمل نکرده اند تا از شدت و حجم خسارتها کاسته شود.
سرمایه گذاری مبتنی بر دانش و شواهد
عباس تقی زاده تأکید میکند: «مادامی که اقدامی انجام نپذیرد، میزان آمادگی در برابر وقوع سیلاب پایین خواهد بود و هنگامی که سرمایه گذاری در همه جنبهها صورت نگیرد، طبیعتا در برابر وقوع حوادث طبیعی، توان کمی خواهید داشت. اینکه آمادگی به یکباره در کشور اتفاق بیفتد، محال است، برای آنکه بتوانید پاسخگویی لازم و آمادگی مناسب داشته باشید، باید اقدامات بسیاری انجام دهید و در این بین، تهیه نقشههای پهنه بندی سیل، تهیه نقشههای خطر سیلابهای شهری، سیستمهای پیش بینی و هشدار، مدلهای مدیریت مخازن تحت شرایط سیلابی، داشتن برنامه ریزی، امکانات، منابع و افراد آموزش دیده و متبحر ضرورت دارد. همچنین صرف زمان و سرمایه گذاری لازمه کار است و اینکه انتظار داشته باشیم، با چندسال به یکباره میزان آمادگی ما از ۳۰ درصد به ۸۰ درصد برسد، محال است و در هیچ کجای جهان نیز چنین موردی اتفاق نیفتاده و حتی در کشورهای پیشرفته نیز این مسئله نیاز به دههها زمان دارد و هر چقدر در این زمینه بیشتر سرمایه گذاری کنید، طبیعتا موفقتر خواهید بود و این سرمایه گذاری مبتنی بر دانش و شواهد است که میتواند کمک کننده باشد. همین سیل در اروپا، هلند و آلمان هم رخ داده که صدمات و تلفات بسیاری به دنبال داشته است، بنابراین آنچه بایستی اتفاق بیفتد، توجه به دانش است.»
نماینده ویژه رئیس جمهور پس از بررسی وضعیت مناطق سیل زده در استان سیستان و بلوچستان عنوان کرده است که «در کنارک طی ۴ روز ۳۳۴ میلی متر و به اندازه ۴ سال باران باریده است.» آیا مفهوم این سخن، آن است که حجم و گستره بارشهای اخیر فراتر از توان کشور برای جلوگیری از کلیت خسارتها بوده است؟ اگرچه امکان ممانعت از اصل تخریبها میسر نیست، اما با کاربست سیاستها و اقدامات درست میتوان خسارتها را به میزان چشمگیری کاهش داد.
تقی زاده در این رابطه میگوید: «برای سنجش میزان آمادگی، فاکتورهای مختلفی وجود دارد، به این معنا که هرقدر شدت حادثه بیشتر باشد، حتی اگر آمادگی زیاد باشد، نمیتوان آن را جبران کرد. به عنوان مثال یک شهر شاید برای زلزله ۶ ریشتری، آماده باشد، اما وقتی میزان ریشتر به ۶ و نیم یا هفت میرسد، دیگر آمادگی به آن اندازه نخواهد بود و شهر دچار مشکل میشود. سیل نیز به همین صورت است، احتمال دارد برای سیلابهای معمول و دو برابر آن آمادگی وجود داشته باشد، اما وقتی چهاربرابر میشود، مسئله دار خواهد شد و این موضوع، تنها یکی از فاکتورهاست، میزان بارش و شدت آن فاکتورهای دیگری است و لذا به عوامل بسیاری بستگی دارد و آنها که میگویند، چون شدت بارش بیشتر شده این اتفاق افتاده، باید به این مسئله پاسخ دهند که چنانچه میزان بارش یک یا دو برابر هم باشد، اتفاقی نمیافتد؟ اگر حادثهای رخ ندهد، حق با آنهاست، ولی اگر برای آن یک یا دو برابر هم آماده نباشیم، نشان میدهد به خوبی عمل نکرده ایم.»
موضوع فوتیهای این حادثه نیز نقدهایی را به دنبال داشته است که اسماعیل نجار، رئیس سازمان مدیریت بحران کشور در این زمینه، بر بیاحتیاطیهایی تأکید کرده که از سوی خود این افراد رخ داده و گفته است: «افرادی برای تهیه فیلم و عکس به حاشیه مسیل رفته بودند که به داخل جریان آب سقوط کردند.»
تقی زاده در این باره توضیح میدهد: «طبق مطالعهای که بر مبنای جانباختن ۸۵ نفر در جریان سیل سال ۹۷ صورت پذیرفته و طی روزهای گذشته منتشر شده، اگرچه تعداد تلفات به شدت سیل و دبی و سرعت آب و مسائل دیگری بستگی دارد، اما بخشی از علل تلفات به عوامل رفتاری و شناختی ارتباط دارد و کسانی که هشدارها را جدی میگیرند، نسبت به کسانی که جدی نمیگیرند کمتر در معرض خطر هستند و مطالعه ما نیز کاملا مؤید این مسئله است.»
چرا از تجارب گذشته درس نمیگیریم؟
واقعیت آن است که تکرار رخدادهای مشابه طبیعی، هیچ گاه منجر به آن نشده است که از آن حادثه یا رخداد درس بگیریم و در اتفاقات بعدی از میزان خسارتها و آسیبها کاسته شود. علی بیت اللهی در پاسخ به چرایی تکرار اشتباهات در حوادث طبیعی میگوید: «این موضوع به همان نقطه ضعف همیشگی ما در زمینه مدیریت بحران بازمی گردد؛ از دیرباز یعنی از چندین دهه گذشته تاکنون، مدیریت ما در زمینه کنترل پدیدههای طبیعی، مدیریت حادثه بوده است؛ به این مفهوم که همواره پس از رخداد یک حادثه، مسئولان وارد میدان شده اند و به پرداخت خسارات و یا تمهیداتی برای کاهش آسیبها اقدام کرده اند.»
بی تردید مجموعهای از اقدامات باید برنامه ریزی و اجرایی شود تا میزان آسیبها کاهش یابد، از این رو، مهدی زارع تصریح میکند: «کسی مدعی نیست که اگر باران شدیدی ببارد، نباید سیلی به وقوع بپیوندد، ولی میتوان از میزان آسیبها و حجم خسارتها کاست. پیش از این، در شهرهای بزرگ، بارندگیهای معمولی نیز منجر به بروز سیلاب شده، اما در حال حاضر این اتفاق نمیافتد، به این خاطر که جمع آوری آبهای سطحی امکانپذیر است و به عنوان مثال در تهران، نگرانی از بروز سیلابهای بزرگ است؛ بنابراین سوابق و اقدامات مثبت را باید به همه مناطق به ویژه استانهای جنوبی و جنوب شرقی کشور تسری داد.»
عباس تقی زاده، کارشناس مدیریت بحران به منظور پاسخ به چرایی تکرار اشتباهات در جریان رخدادهای طبیعی، ابتدا سؤال و انتقادی که از نهادهای دولتی دارد را به این شکل مطرح میکند: مسئولان از سیل ۹۸، چه درسهایی گرفته اند و چقدر در این زمینه کار کرده اند و سپس تشریح میکند: «پس از وقوع آن سیل، رئیس جمهور وقت، هیئت ویژهای برای بررسی سیلابها تشکیل داد و ۱۵ کارگروه مختلف در زمینه تغییر اقلیم، مدیریت بحران، امداد و نجات، سلامت، شهرسازی و زیرساختها فعالیت کرده اند و مستندات بسیار ارزشمندی تولید شده، اما پرسش این است که چقدر به این موارد توجه شده است. پس از حادثهای که در خوزستان رخ داد و بخش زیادی از این منطقه را به واسطه آنکه سدها سرریز شدند، سیلاب فراگرفت؛ دیگر پذیرفته نیست که بگوییم در میناب مجددا، سرریز سد، منجر به وقوع سیل شده است و به نظر میرسد نقش خطاهای انسانی و تصمیمات نادرست در مدیریت مخازن چالش برانگیزتر شده و توجه بیشتری را میطلبد. از طرفی، کاری که سازمان مدیریت بحران باید انجام دهد، این است که تمام هم و غم خود را بر روی هماهنگی اقدامات توسط دستگاههای اجرایی بگذارد، اما میبینیم که همانند گذشته، این اقدامات هماهنگ و یکپارچه نیست.»
همچنان هماهنگی مؤثر و لازمی بین نهادها و مجموعههای مختلف دیده نمیشود و هر کدام از مجموعهها به صورت جزیرهوار در حال انجام فعالیتهایی هستند که عدم هماهنگی و نبود همگرایی و تقسیم کار مناسب، بازدهی اقدامات را از بین برده است.
البته باید توجه داشت عوامل انسانی و مدیریتی پیشاپیش فضا را برای تخریب بیشتر سیل فراهم ساخته اند که آنها را نیز نمیتوان در چارچوب اختیارات سازمان مدیریت بحران محصور ساخت. این عوامل عبارتند از تخریب محیط زیست، نابودی جنگلها، مراتع و کاهش چشمگیر پوشش گیاهی کشور، فرسایش خاک، عدم لایروبی رودخانهها ومخازن سدها، بیاعتنایی به آبخیزداری، تجاوز به حریم رودخانهها و ساخت و سازهای غلط، از بین بردن مسیلها و ساختن جاده و اتوبان بر روی آنها، عدم تناسب دریچه ورودی کانالهای تعبیه شده
برای تخلیه سیلابها، کوتاهی در حفاظت از طبیعت، فقدان رعایت ملاحظات زیست محیطی در تأسیس مراکز صنعتی و معادن، ضعف محاسبات هیدرولیکی در ساخت پلها و تأسیسات جادهای که بسیاری از این عوامل به نوبه خود محصول گسترش زیادهخواهیها در درون نهادهای دولتی و عمومی است. رئیس سازمان مدیریت بحران، در این مورد بیان کرده: «اینکه پوشش گیاهی و … تأمین شده و جلوی جاری شدن سیل گرفته شود، اقدامات قابل توجهی انجام شده و این روند در حال انجام است و چه بسا اگر این اقدامات انجام نشده بود، ممکن بود سیلابهای دیگری نیز رخ بدهد که به سبب همین اقدامات پیشگیرانه رخ نداد.»
پای کمبود اعتبار در میان است؟
حال این سؤال مطرح میشود که چه باید کرد؟ به صورت نظری راهکارهای متفاوتی را میتوان پیشنهاد کرد که البته در قالب یک برنامه جامع نیازمند بحثهای کارشناسی است، اما به طورکلی، برخی از صاحب نظران بر این باورند که درمان بیماری مزمن ساختار مدیریت بحران کشور در گروی تأمین بودجه و امکانات است. موضوعی که بیت اللهی- دبیر کارگروه ملی مخاطرات طبیعی آن را قبول ندارد و میگوید: «ما به اقدامات پیشگیرانه بها نمیدهیم و صرفا مباحث بودجهای را بهانه میکنیم. اگر موضوع کمبود اعتبار در میان باشد، قادر به پرداخت خسارت هم نخواهیم بود، حال آنکه خسارتهایی که پس از وقوع رخدادهای طبیعی پرداخت میشود، صدها برابر هزینههایی است که میتوانستیم برای اقدامات پیشگیرانه و کنترلی هزینه کنیم. اگر اعتبارات کم است، پس پرداخت بخشی از خسارتها چگونه صورت میپذیرد؟ به نظر میرسد، مدیریت کلانی که تخصیص بودجه را به عهده دارد، به اهمیت اقدامات پیشگیرانه واقف نشده وآگاه نیست که این اقدامات تا چه میزان میتواند در جهت کاهش هزینهکردها مثمر ثمر باشد.»
طبق برآوردهای جهانی که توسط سازمان ملل صورت پذیرفته، حدود یک دلار هزینه برای اقدامات پیشگیرانه منجر به کاهش ۱۵ دلار خسارت به هنگام وقوع مخاطرات طبیعی میشود و این نکته بسیار مهمی است که بیت اللهی بر آن تأکید کرده و میگوید: «اگر مسئولان ما برمبنای تعقل و تفکر و آینده نگری عمل میکردند، میدانستند خسارتهایی که پس از بروز سیل پرداخت میشود، نتیجه عدم سرمایه گذاریهایی است که پیشتر باید صورت میپذیرفت و این مسئله به دلیل محدودیت در بودجه نیست. این به دلیل عدم توجه به اقدامات پیشگیرانه است و سرمایه گذاریها معمولا در بخشهایی صورت میگیرد که ملموستر است.»
مهدی زارع- کارشناس مدیریت بحران نیز بر اقدامات پیشگیرانه تأکید دارد و باتوجه به شواهد تغییرات اقلیمی در ایران، مشخص است که در مقطعی از زمان به سر میبریم که خشکسالیها و بارندگیهای کوتاه مدت و بسیار شدید را شاهد خواهیم بود و آنچه در این شرایط میتواند مؤثر باشد، برنامههای پیشگیرانه است. براین اساس زارع تأکید میکند: «از دو سال پیش تاکنون اقدامی صورت نگرفته و دستکم موردی را نیافته ام که به عنوان دخالت مثبت انسانی بتوان از آن یاد کرد. اتفاق منفی که از نظر طبیعی رخ داده، خشکسالی است و در این دو سال، بدترین خشکسالیها و کم بارشیها را تجربه کرده ایم، ولی آیا متناسب با این وضعیت، فعالیت پیشگیرانهای از سوی سازمان مدیریت بحران صورت گرفته؟ آنچه ما در گزارشها و اقدامات این سازمان مشاهده میکنیم، نشان میدهد کاری صورت نپذیرفته است و این مسئله را میتوان به عنوان اشکال مدیریت بحران ذکر کرد. مدیریت بحران هنوز در کشور ما عبارت است از مدیریت امداد و نجات. اما اگر بنا باشد ۱۰۰ کار انجام شود، ۷۵ کار باید قبل از وقوع اتفاق صورت بپذیرد. در این ۲۴ ماه که از سیل دی ماه ۹۸ گذشته، نمیبینیم که اقدامات پیشگیرانهای انجام شده باشد و به نظرم این نقص بزرگی است که در آینده سازمان مدیریت بحران باید به آن توجه کند؛ بی تردید در دی ماه سالهای بعد نیز چنین اتفاقی در پیش است. این ادعا که امکانات کم است و بودجه کافی نیست، همواره مطرح میشود، اما موضوع این است که اگر سازمان مدیریت بحران بودجه مورد نیاز را هم در اختیار داشته باشد، میخواهد آن را صرف چه مواردی کند؟ آنچه در حال حاضر سازمان مدیریت بحران انجام میدهد، فعالیتهای بعد از وقوع مخاطره است و اگر بودجه بیشتری هم دریافت کنند، بازهم در این بخش هزینه خواهند کرد. درست است که بودجه کافی نیست، اما فکر نمیکنم مسئله اصلی بودجه باشد، ما درهمه زمینهها مشکل کمبود بودجه را مشاهده میکنیم. تقریبا بر روی فرآیندی که سازمان مدیریت بحران طی
میکند، تردید است که آیا کار مفید و درستی انجام میدهد یا خیر و اگر به همین روال عمل کنند در آینده نیز به صورت تکراری با این اتفاقات به شکل مخرب تری مواجه خواهیم شد.»