«عبدالمنعم سعید» تحلیگر مصری با اشاره به تحولات اخیر و تشدید اوضاع نظامی در مرزهای اوکراین و استقرار نیروهای روسیه در مرزهای این کشور و همچنین اقدامات تشدید آمیز آمریکا در این خصوص مبنی بر اعزام سه هزار سرباز به اروپای شرقی و به تبع آن، اظهارات تشدید آمیز آمریکا و متحدان غربی مبنی بر نزدیک بودن جنگ در اوکراین و حمله روسیه به این کشور نوشت: حقیقت شاید در اینجا پیچیدهتر باشد، اما وقوع جنگ غیرممکن است.
به گزارش تابناک همدان از شفقنا، سعید در تحلیلی تحت عنوان «چرا جنگ رخ نمیدهد؟»، در روزنامه الاهرام مصر نوشت: تهدیدهای دو طرف، لشکرکشیها و آرایشهای نظامی، بوی جنگ را در اروپا پراکنده کرده و به نوبه خود رایحه جنگهای جهانی را بار دیگر برگردانده است؛ جنگهایی که به دلایل مشابه و در نتیجه تشدید اوضاع و استقرار و بسیج گسترده نیروها رخ داد و طولی نکشید که دایره آن گسترش یافت و تمام جهان را در برگرفت.
سعید با اشاره به اینکه جهان از جنگهای کوچک خالی نبوده است که برخی از آنها به دلیل تروریسم بوده و برخی نیز بین تروریستهایی بوده است که گاه و بیگاه علمیاتهایی را در عراق و سوریه انجام میدهند و آمریکا نیز به نوبه خود عملیاتهایی را برای کشتن فرماندهان داعش انجام میدهد و در خاورمیانه نیز جنگ خاموش بین اسرائیل و ایران وجود داشته است، در ادامه نوشت: تب و تاب اوضاع در اروپا همیشه چشم نوازتر و قابل توجهتر بوده است و همانند گذشته، مستلزم تلاش برای توقف تنشها و اجتناب از جنگ است و به نظر میرسد این صحنه همیشه در معرض خطری خطرناکتر است. رسانههای بین المللی عموماً از امکان جلوگیری از جنگ سوال نمیکنند بلکه بیشتر درباره زمان وقوع جنگ میپرسند. حقیقت ممکن است پیچیدهتر باشد، اما به هر حال دیدگاه در اینجا این است که جنگ غیرممکن است نه فقط به این دلیل که ما اسیر وحشت ناشی از بمب هستهای هستیم که مانع وقوع جنگ ویرانگر کره زمین میشود و صلح را در طول دوران جنگ سرد و پس از آن اشاعه و تضمین میکند بلکه واقعیت این است که درجات شدیدی از وابستگی متقابل بین کشورها و ملتها وجود دارد که جنگ را غیرممکن میگرداند، زیرا اکنون جهان به وضوح شاهد چالشهای زیادی است که کل جهان با آن دست و پنجه نرم میکنند و هیچ کشور یا گروهی از کشورها هر چقدر هم قدرتمند باشند، یارای مقابله با آنها را ندارند.
چالشها نیز همانند تعاملات، ماهیت جهانی دارند که در مقدمه آنها اپیدمیها هستند. پس از آن، گرمایش جهانی است که به یک واقعیت جهانی تبدیل شده است و همه کشورهای جهان را بدون توجه به رنگ، مذهب، زبان و یا نظام سیاسی خاصی تحت تاثیر قرار میدهد. سوم اینکه با دو چالش قبلی، ثبات نظام اقتصاد جهانی به طور جدی مورد تهدید قرار گرفته است. چهارم اینکه تروریسم علی رغم شکستهای جزئی، همچنان قادر است به اهدافی در همه قارهها حمله کند. پنجم اینکه گسترش سلاحهای هستهای در پرتو یک سیستم بین المللی کم کارآمدتر، امکان پذیر شده است و ششم اینکه فضای بیرونی برای درگیری و بی ثباتی باز است؛ وضعیتی که قبلا هرگز در تاریخ رخ نداده است.
سوال طبیعی در اینجا این است که چرا این امواج تهدید متقابل و تشدید عمدی رخ میدهد؟ پاسخ این است که جهان در حال گذر از مرحله بازنگری در نظام بین المللی است و براساس تجارب گذشته، مراحل بازنگری همواره با تنش و بحرانها در ارتباط است، زیرا هر طرفی تلاش میکند جایگاه خود را در داخل این نظام جهانی تغییر دهد. مسئله این است که نظام جهانی پس از جنگ سرد به پایان خود رسیده و زمان آن رسیده است که سنگ بنای نظام جدیدی گذاشته شود که اکنون پیشنهادهای آن از سوی چین و روسیه ارائه میشود.
تحلیل در الاهرام