محمدکاظم تقوی به مناسبت اول آبان، سالروز شهادت آیتالله سیدمصطفی خمینی در مطلبی با عنوان نگاهی به شخصیت علمی «مصطفای امام» این گونه آورده است:
مقدمه
عالم ربانی و حکیم الهی، فقیه و مفسر محقق آیتالله شهید سیدمصطفی خمینی (رضوان الله تعالی علیه) در آسمان پرستاره عالمان الهی، با عمری کوتاه (چهل و هفت سال) توانست شخصیتی بزرگ و کارنامهای فاخر و پربرگ و بار از خود به یادگار بگذارد. اول آبان هر سال یادآور غم سنگین شهادت او در غربت است. شهادت مظلومانه و غریبانه او در پاییز طبیعت، بهار آزادی ملت ایران از استبداد و استعمار را ثمر داد؛ اما چون فرزند امامخمینی(ره) بود، در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بسیار کم از او و شخصیت چندبُعدیاش سخن گفته شد و به همین خاطر ناگفتهها درباره ابعاد شخصیتی او فراوان است.
آیتالله سیدمصطفی خمینی در همان حال که شخصیتی علمی در حوزههای علمیه قم و نجف بود، با آغاز نهضت امام و در مدت حبس و حصر رهبرِ نهضت و در ادامه با تبعید ایشان از ایران، حتی در نگاه مراکز امنیتی حکومت شاه، «خمینی دوم» نامیده شد که میبایست تبعید گردد تا راه و اهداف پدرش فراموش شود. سیدمصطفی با انتقال تبعیدگاهشان از ترکیه به نجف و وضعیت جدیدی که در آن قرار گرفت، با باورمندی مثالزدنی به اهداف و آرمانهای پدر و مقتدای خود، سهم زیادی در استمرار مبارزات و مجاهدات داشت. این عالم مبارز، شخصیتی بسیار معنوی و اهل سیر و سلوک بود و عبادت و زیارت و ذکر در زندگیاش جایگاه ممتازی داشت. سخن گفتن از ابعاد شخصیت او در یک مقاله مقدور نیست؛ لذا آنچه در این مجال، اندکی دربارهاش سخن میگوییم، تنها معرفی «شخصیت علمی» اوست که باید آن در سه ساحت تحصیل، تدریس و تألیف بررسی کرد.
تحصیل
سیدمصطفی پس از تحصیل دوره ابتدائی، از سال تحصیلی ۲۴ـ۲۵ در مدرسه فیضیه قم به تحصیل علوم دینی مشغول شد و پس از سپری کردن دوره مقدمات و سطوح، از سال ۱۳۳۰ به تحصیل در مقطع خارج فقه و اصول و فلسفه و تفسیر پرداخت. او در سطوح عالی و خارج، از برترین استادان آن دورۀ حوزه بهره گرفت. حضرات آیات: مجاهدی تبریزی، عبدالجواد جبلعاملی اصفهانی، سلطانی طباطبائی استادان دوره سطح عالی او بودند و حضرات آیات بروجردی، امامخمینی، محقق داماد و علامه طباطبائی استادان اصلی او در مقطع خارج و اجتهادی بودند. (ر.ک: آیتالله مجاهد سیدمصطفی خمینی در آیینه اسناد، ص۴۹ و ۵۳؛ یادها و یادمانها). سیدمصطفی دوران تحصیل بیش از پانزدهسالۀ مقدمات و سطوح و خارج را با سه ویژگی استعداد فوقالعاده، حافظه بسیار قوی و همت بلند و پشتکار و سختکوشی طی کرد.
آیتالله محمد فاضل لنکرانی در این باره میگوید: «ایشان بر اثر ذکاوت خاص و استعداد ویژه و تلاشهای پیگیر و پشتکار مخصوص و موفقیت خاص از نظر اساتید برجسته، مخصوصا والد ماجدش حضرت امام، به مرتبه اجتهاد و تخصص در فقه، اصول، فلسفه و تفسیر رسید» (یادها و یادمانها، ج۱، ص۶۲).
آیتالله شهابالدین اشراقی بر این باور است که: «مرحوم حاجآقا مصطفی در هر دو جهت [استعداد و حافظه] نه تنها قوی بود، بلکه نبوغ داشت… قوه حافظه و استعداد ایشان در حد نبوغ بود و من در حوزه علمیه قم و نجف به قدرت استعداد علمی و حافظه ایشان کسی را ندیدم» (همان، ص۶۵).
آیتالله جعفر سبحانی نیز به این برداشت رسید که: «از جمله خصوصیات ایشان در درس، در درجه اول استعداد قوی ایشان بود، حافظه قویی هم داشت… هم عمق فکری و هم ذکاوت داشت. در کنار این دو، دارای حافظهای قوی بود. یکی از مواهبی که ایشان داشت، فکر زایا بود» (همان، ص۸۴).
آیتالله سیدمحمد ابطحی کاشانی هممباحثه در فقه و اصول خود را «دارای استعداد و هوش سرشار» میداند (همان، ص۱۰۱).
آیتالله صادق خلخالی همدرس و همبحث خود را چنین معرفی میکند: «ایشان بیاندازه سریعالانتقال و هوشیار بود… نادره زمان بود، بسیار پرمطالعه بود… در باب اصول مبتکر بود… ایشان با حافظه و استعداد کافی که داشت، بیاندازه پرکار بود و اهل فن میدانند که اگر این سه موضوع در یک نفر جمع شود، از نوابغ خواهد بود… زمانی که در قم بود، استادِ معروف منظومه حکمت بود. اسفار را نیز برای چند نفر تدریس میکرد… خیلی علاقه داشت که از اسرار عالم وجود، علماً و عملا پرده بردارد» (همان، ص۱۰۷ـ۱۲۲).
حجتالاسلاموالمسلمین مهدی کروبی میگوید: «ایشان در فلسفه، کلام، فقه، اصول، تاریخ و تفسیر عالمی فوقالعاده بود. در فقه… نظریات راهگشایی داده… و تأثیر زمان و مکان را نیز در اجتهاد در برخی از نامههای خود به دوستان مورد توجه قرار داده بود» (همان، ج۲، ص۶۶).
حکیم بلندآوازه سیدجلالالدین آشتیانی در توصیف ابعاد علمی دوست خود میگوید: «آقامصطفی در ادبیات عرب بسیار ماهر و استاد بود و خوب هم از آن بهره میگرفت. در فقه و اصول و علوم قرآنی بسیار کار کرده بود و تخصص داشت. در تدریس فلسفه هم بسیار مسلط بود. امام به ایشان گفته بود: «اگر فلسفه را دنبال نکنی، مثل این است که انتحار کردهای»… در عرفان استاد بود. کتاب تفسیری وی را بنگرید که مبانی عرفانی را بسیار عالی بیان میکند… من باورم نمیآمد حاجآقا مصطفی در عرفان اینگونه تسلط داشته باشد. استاد ایشان در عرفان مرحوم امام بودند. آن هوش و استعداد قوی و پشتکار و استادی مانند امام، ایشان را در وادی عرفان قوی ساخته بود» (همان، ص۱۰۳ـ۱۰۴).
آیتالله سیدعباس خاتم یزدی بر این نظر است که او «در فقه و اصول مجتهد کامل و مطلق و در عرفان، اخلاق و فلسفه و رجال هم صاحبنظر بود… در فقه و اصول در زمان خود کمنظیر بود» (همان، ص۱۲۰ و ۱۲۴).
آیتالله سیدمحمد بجنوردی میگوید: «مرحوم پدرم علاقه بسیار زیادی به ایشان داشت… در نجف ضربالمثل بود و میگفتند: آقازادهای که بافضل است، حاجآقا مصطفی است… به عنوان طلبه بسیار فاضل، خوشاستعداد، خوشفهم و جامع معقول و منقول مطرح بود. ادبیات و رجالش خوب بود، در شعر هم مسلط بود» (همان، ص۱۵۴ و ۱۵۸).
با ذکر خاطرهای از دکتر محمود بروجردی، این بخش را به پایان میبریم: «در زمستان ۱۳۴۵ش که به نجف مشرف شدم، شبی در خدمت امام از ایشان راجع به وضع علمی حاجآقا مصطفی سؤال کردم. فرمودند: «مصطفی از آن وقتِ من در این سن، بهمراتب بهتر شده است». قابل ذکر است که این موضوع مربوط به ۳۶سالگی حاجآقا مصطفی بود» (همان، ص۱۹۰).
تدریس
توفیق دیگر این عالم محقق در عرصه تدریس بروز داشت، به گونهای که در دهه ۳۰ شمسی در حوزه علمیه قم، حکمت متعالیه ـ شرح منظومه سبزواری و اسفار اربعه صدرالمتألهین ـ را برای جمعی از فضلا تدریس میکرد که آیات طاهری خرمآبادی و مؤمن قمی از جمله آنان بودند (ر.ک: یادها و یادمانها، ج۱، ص۷۵، ۱۱۰ و ۱۹۱).
ایشان موفق شد یک دوره فشرده خارج اصول تدریس کند و مباحثش را به قلم خود تصنیف نماید. نگارنده از تدریسهای دیگر ایشان در حوزه علمیه قم گزارشی ندیده است. سالهای اقامت حاجآقا مصطفی در نجف اشرف نیز از ایام پربار علمی ایشان بود و مشخصاً برای جمع معتنابهی از فضلای حوزه، خارج اصول تدریس میکرد و علاوه بر تدریس تفصیلی و تحقیقی آن مباحث، موفق به تألیف و نگارش آنها نیز شد. درس دیگرش برای جمعی از فضلا، خارج فقه بود که به عنوان درس ایام تعطیلی بیان میشد و یک جلد «کتاب الصوم» او در فقه استدلالی، محصول همین درس است. درس دیگر ایشان در نجف، تفسیر قرآن بود که روزهای تعطیل هفته دائر بود و محصولش، به قلم ایشان نوشته شده است.
فعالیت اصلی شهید سیدمصطفی در سالهای اقامت در نجف، تدریس و تألیف بود. ایشان در ماههای اولیه ورود به نجف اشرف، در دروس اعلام و بزرگان حوزه حضور یافت تا از نزدیک، شناختی از کیفیت دروس و وضعیت و جایگاه اعلام آن حوزه کهن به دست آورد. «دروس الاعلام و نقدها» محصول این حضور جستجوگرانه در درس بزرگان حوزه علمیه نجف میباشد؛ چنانکه در تمامی آن سالها، در درس خارج فقه حضرت امام (در مبحث بیع، خیارات و خلل در صلاه) حضوری فعال و بانشاط و رونقبخش داشت و به صورت خصوصی حدود هفت سال از محضر عالمانۀ آیتالله میرزاحسن بجنوردی بهره میبرد (یادها و یادمانها، ج۲، ص۱۶۱).
فعالیتهای علمی آیتالله سیدمصطفی خمینی منحصر به قالبهای تحصیل، مباحثه و تدریس نبود، بلکه در هر جمعی و فرصتی مباحث و نکات علمی را مطرح و مورد گفتگو قرار میداد؛ چنانکه در سفرهای مکرر زیارت اباعبدالله الحسین(ع) که با همراهی شاگردان و دوستان بود، در اثنای سفر و در مواقع توقف و استراحت، ساعتها بحث و پرسش و پاسخ علمی جریان داشت و سیدمصطفی به پرسشهای متعدد و متنوع حاضران پاسخ میداد (ر.ک: یادها و یادمانها، ج۱، ص۲۷۹).
تألیف
شهید آیتالله سیدمصطفی خمینی در عرصه تألیف آثار در رشتههای متنوع علوم اسلامی، بسیار متفاوت، متنوع و پرتعداد ظاهر شده است. آثار قلمی وی در رشتههای فقه، اصول فقه، فلسفه، تفسیر، رجال و تراجم میباشد و چهره عالم «جامع معقول و منقول» بهوضوح در این دهها جلد کتاب تحقیقی مشاهده میشود. نگاشتههای فقهی او، هم به صورت فقه فتوائی است و هم به صورت فقه استدلالی؛ و فقه فتوائی هم به صورت حاشیه بر متون فتوائی فقهای بزرگ میباشد و هم به صورت مستقل به قلم او. فقه استدلالی او، هم به صورت حواشی محققانه بر بعضی از آثار مهم فقهی فقیهان بزرگ است و هم به صورت استدلالی و تفصیلی به قلم خود ایشان. بعضی از نوشتههای فقه استدلالی او نیز شرح و تفصیل و تبیین متون فتوائی فقهای پیشین میباشد.
سیدمصطفی بعضی از قواعد فقهی را نیز به صورت مستقل نوشته است، همانگونه که بعضی از مسائل فقهی و اصولی را در قالب رسالهای جداگانه نوشته است.
آثار فلسفی شهید نیز، هم به شکل تعلیقه بر اسفار صدرالمتألهین بروز یافته و هم به صورت حواشی جداگانه بر بعضی از کتابهای حکیمان گذشته و هم در قالب تألیفی اساسی و مهم و مستقل و مفصل از قلم او صادر شده است.
آثار تفسیری ایشان هم در دو قالب نوشته شده است: تفسیر ترتیبی تفصیلی و تعلیقه بر بعضی از تفاسیر عرفانی پیشینیان.
نکته دیگری که در بخش تألیفات حاج سیدمصطفی باید بدان توجه داشت، اینکه ایشان در بیش از دو دهه از عمر ۴۷ ساله خود، به نوشتن آثار ارزشمندی در رشتههای گوناگون علوم اسلامی موفق بود؛ اما متأسفانه بسیاری از آثار قلمی او تا کنون مفقود است. در سال ۱۳۷۶ که کنگره بزرگداشتی برای ایشان برگزار شد، سی جلد از آثار فقهی، اصولی، فلسفی و تفسیری او تحقیق شد و انتشار یافت و همواره در زندگینامههای او بخشی از آثارش به عنوان «آثار مفقوده» معرفی میشود، آثاری که او در بعضی از نوشتههای خود به آنها ارجاع داده و یا از آنها نام برده است.
در میان آثار آن مرحوم که خوشبختانه چاپ شده است، «تفسیر القرآن الکریم» (در پنج جلد با مقدمه، تفسیر سوره فاتحه و تفسیر ۴۶ آیه از سوره بقره)، به گونهای مهمترین اثر علمی و «اُم الآثار» ایشان باید شمرده شود. کتابی که در بر دارندۀ انواعی از مسائل علوم گوناگون و حامل انبوهی از مطالب و نکات ارزشمند علمی است. ایشان در «تفسیر القرآن الکریم» با روشی بدیع و نظمی فوقالعاده، مباحث مربوط و مطالب مستفاد از هر آیه را به عنوان «نکتهها و مسائل» جداگانه آورده و بهرغم تنوع مطالب و انبوهیِ مباحث، هیچگونه خلطی میان آنها وجود ندارد. او در تفسیر و تبیین آیات قرآن کریم، مباحث و نکات را ذیل علوم لغت، صرف، نحو، بلاغت، قرائت، رسمالخط، اعراب، منطق، کلام، فلسفه، عرفان، اخلاق، فقه، اصول فقه، بحثهای اجتماعی، علم حروف و اعداد و اوفاق و علم عروض، به صورت دستهبندی شده آورده است؛ مثلا در تفسیر آیات ۲۵ تا ۲۷ سوره بقره، ذیل عنوان «مسائل اللغه و الصرف» شانزده مطلب و مسئله را آورده و ذیل عنوان «وجوهالبلاغه و الفصاحه و المعانی» هفده مطلب با نام «الوجه الاول… الوجه الثانی… الوجه السابع عشر» آورده است. چهار مسئله فقهی، سه بحث اصولی، چهار بحث کلامی و هشت بحث فلسفی و مسئله حکمی را نیز استفاده و تبیین کرده است.
این مفسر نوآور، مباحث و مطالب عرفانی را با عنوان «بعض البحوث العرفانیه و الایقانیه» و یا «علم الاسماء و العرفان» آورده است. عنوان دیگری که او در تفسیر دارد، «التفسیر و التأویل علی مختلف المسالک و المشارب» یا «التفسیر و التأویل علی المسالک و المشارب المختلفه» و یا «التفسیر و التأویل علی اختلاف المسالک و مشارب شتّی» میباشد که ذیل آنها روش و مسلک اخباریها، محدثان، اصحاب نظر و فهم، حکمای الهی، متکلمان، اهل عرفان و کشف و ایقان و مسلک عارف خبیر را میآورد و همین نشانۀ دیگری از احاطه او بر علوم گوناگون و نیز روشها و نظرهاست.
همینجا باید گفت در مجموعه استادانی که سیدمصطفی به صورت رسمی از محضرشان علوم گوناگون را بهره برده، ذکری از استاد عرفان نظری یا عرفان عملی نشده است؛ اما جدای از ذوق سرشار عرفانی و میل شدید به سیر و سلوک که در آثار او وجود دارد و نیز از حالات او نقل شده است، او این رشته را از محضر عارف کامل و سالک واصل امامخمینی فرا گرفته است؛ چنانکه در اثنای کتابهای خود از آثار عرفانی امام نام میبرد و از آنها مطلب نقل میکند؛ کتابهایی چون شرح دعای سحر، مصباحالهدایه و آدابالصلوه که در آن سالها به صورت خطی و چاپ نشده بود.
سی جلد کتاب چاپ شده در سال ۱۳۷۶ش از مجموعه تألیفات این عالم ربانی و فقیه و حکیم محقق، آثار زیر است:
ـ پنج جلد تفسیر قرآن؛
ـ هشت جلد اصول استدلالی و مفصل که نتیجه بیش از ده سال تدریس خارج اصول او در حوزه علمیه نجف اشرف بود و تا پایان مبحث «تنبیهات استصحاب» را در بر دارد.
ـ دو جلد فقه استدلالی در مبحث «طهارت»، یک جلد در باب «صوم»، پنج جلد در موضوع «بیع و خیارات»، دو جلد به عنوان اولین شرح و تعلیقه بر بعضی از کتابهای تحریرالوسیله امامخمینی با عنوان «مستند تحریرالوسیله» (که یا همزمان با شرح مفصل دوست و هممباحثه او مرحوم آیتالله محمد فاضل لنکرانی بر تحریرالوسیله با عنوان «تفصیل الشریعه» نوشته شده و یا مقدم بر آن بوده است)، «تحریر العروه الوثقی»، «تعلیقه علی العروه الوثقی»، «دروس الاعلام و نقدها»، «العوائد و الفوائد» و «الخلل فی الصلوه» نیز از جمله آثار فقهی چاپ شده از ایشان بوده است.
آثار مفقوده
در زندگینامههای سیدمصطفی کتابهای متعددی به عنوان «آثار مفقودۀ» ایشان معرفی میشد که در شکلهای متنوع و با عناوین متعددی در رشتههای مختلف علوم اسلامی نوشته شده بود و این خود موجب تأسف بوده و هست؛ اما با عنایت الهی در سال ۱۴۰۰ش بخشی از آثار مفقوده ایشان پیدا شد و در حال شناسائی تفصیلی است تا انشاءالله با دستیابی به بقیه آثار مفقوده و طی مراحلی و در مجلدات مفصلی آماده انتشار گردد. آثار مفقوده ایشان در موضوعات فقه، اصول، فلسفه، عرفان، تفسیر، رجال و… است، کما اینکه ایشان در سال ۱۳۴۳ در جواب بازجویی ساواک، خود را محصل در مدارج عالیه معرفی کرده است که در رشته معقول و منقول تدریس میکند و در ادامه، دوازده عنوان از کتابهایی را که نوشته، نام میبرد (آیتالله مجاهد سیدمصطفی خمینی در آینه اسناد، ص۵۳ـ۵۴).
بعضی از آنچه در این چند ماهه با حمایت یادگار عزیز امام، آیتالله سیدحسن خمینی و سعی و تلاش بعضی از ارادتمندان آن شهید والامقام پیدا شده، بدین قرار است:
۱٫ پانصد صفحه نوشته در موضوع «حکمت متعالیه» که ایشان در آن بازجوئی، از این نوشته بدین صورت نام میبرد: «دورهای از فلسفه قدیم که مختصری از آن باقی مانده است». آنچه تا کنون یافت شده، تا مبحث «قوّه و فعل» میباشد که خوشبختانه تا صفحه ۴۰۰ هیچ افتادگی ندارد و امیدواریم بقیه این اثر نفیس پیدا شود که در ساحت آثار فلسفی اگر بینظیر نباشد، کمنظیر و کتابی تفصیلی و تحقیقی و پرنکته با نوآوریهایی است.
۲٫ قریب به هزار صفحه و در دو مجلد در موضوع «کتاب الصلوه» که حدود دوپنجم مباحث کتابالصلوه را در بر دارد و حدس قوی این است که سه دفتر و بیش از هزار صفحه دیگر نیز در همین موضوع موجود باشد. این دو مجلد شامل مباحث «صلوه قضاء، صلوه آیات، صلوه مسافر، صلوه جمعه و استیجار در صلوه» میباشد؛ اما مباحث مربوط به افعال و مقدمات صلوه هنوز یافت نشده است. شهید سیدمصطفی در همان بازجوئی، از این اثر با عنوان «۱۱ـ کتاب صلوه» نام میبرد.
۳٫ بیش از سیصد صفحه فقه استدلالی در باب «اجاره» از ابواب معاملات فقه که بخشی به عنوان شرح «وسیلهالنجاه» آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی نوشته شده، ولی بیش از دویست صفحه اثری مستقل در همین موضوع میباشد.
۴٫ دفتری در ۳۲۶ صفحه حاوی تمامی مباحث الفاظ اصول فقه (از تعریف و موضوع علم اصول تا آخر مبحث مجمل و مبین) و ادامه آن بیش از صد صفحه در بر دارنده مباحث امارات و اصول عملیه است و شاید حدود صد صفحه دیگر باید پیدا شود تا یک دوره فشرده اصول فقه تکمیل شود و محصول تدریس خارج اصول ایشان در حوزه علمیه قم میباشد. ایشان در بازجوئی، از این اثر چنین نام میبرد: «۷ـ تمام مباحث الفاظ اصول و تمام مباحث عقلیه اصول».
۵٫ رسالهای در ۵۸ صفحه در موضوع «وجود ذهنی» از مسائل مهم فلسفی که سیدمصطفی در سال ۱۳۷۴ق در تهران شروع به نگارش کرده است. رساله «وجود ذهنی» را در اول ماه مبارک رمضان سال ۱۳۷۵ق به اتمام رسانده که در ۲۶ سالگی ایشان میشود.
۶٫ ۲۰۳ صفحه تقریر از درسهای «کتاب الطهاره» آیتالله محقق داماد که او خود نوشته: «هذه وجیزه من ابحاث سیدنا الاستاذ العلامه الکبیر، السیدمحمد الداماد أدام الله ظله». این اثر تنها نوشته او به عنوان تقریر مباحث اساتیدش میباشد و دأب ایشان تقریرنویسی نبود.
۷٫ رسالههایی در قاعدههای «ید»، «تجاوز و فراغ»، «اصاله الصحه» و «قرعه» که هر کدام به صورت مستقل نگارش شده است، با ذکر سال و محل نوشتن آنها. رساله حاوی قاعده «ید» ۵۱ صفحه و ناتمام میباشد. وی این رساله تحقیقی و اجتهادی را در سال ۱۳۷۲ق در ایام تعطیلات در اصفهان نوشته است؛ یعنی در ۲۳سالگی. همچنین تألیف رساله مربوط به قاعده «تجاوز و فراغ» در سال ۱۳۷۱ق در همدان آغاز و در قم به اتمام رسیده است. سیدمصطفی نوشتن رسالهای در موضوع «قاعده قرعه» را در سال ۱۳۷۳ق در تهران در ۲۸ صفحه به اتمام رساند. رسالهای نیز در ۳۰ صفحه در موضوع «اجماع» نوشته است.
۸٫ تعلیقه بر تفسیر «بیانالسعاده» گنابادی. این تفسیر در قطع رحلی بود و تعلیقههای متعدد و مفصل مرحوم شهید بر تفسیر بعضی از سورهها، مجموعاً در حد یک جلد خواهد شد.
۹٫ حواشی و تعلیقه بر کتابهای متعدد و پرشماری در موضوعات فقه، فلسفه، رجال و تراجم که موارد متعددی از آنها پیدا شده که یکی از آنها حواشی مفصل بر «حواشی سیدمحمدکاظم یزدی بر مکاسب» میباشد و یکی از آنها، تعلیقه بر کتاب «مبدأ و معاد» ملاصدراست و او در بازجوئی یادشده، از این اثر مانند اثر دیگرش «حاشیه بر شرح هدایه اثیریه آخوند ملاصدرا شیرازی» نام برده است.
۱۰٫ نوشتههای مستقل در صفحات (نه در دفتر یا در حواشی کتابها) در موضوع تاریخ اسلام که در اثنای آن، مباحث مهم معارفی مانند حقیقت وحی را مورد واکاوی قرار داده و تا کنون قریب به ۲۰۰ صفحه از آن به دست آمده است.
۱۱٫ نوشتههای مستقل در موضوع رجال که تا کنون بیش از صد صفحه و مربوط به باب «الف» آن پیدا شده است.
امید است با لطف الهی همه آثار مفقوده این عالم عالیمقام یافت شود تا حوزههای علمیه و عرصههای علم و تحقیق از تحقیقات و نوآوریهای ایشان بهرهمند گردند؛ چرا که یکی از ویژگیهای برجسته او در حالی که از آثار و افکار دیگران بهره میبرد، نداشتن روحیه مقلدانه و برخورداری از روحیه محققانه در تلاشهای علمی بود: «مرحوم حاجآقا مصطفی جولان فکری و جسارت علمی عجیبی داشت و از ابتدا در مباحث اظهار نظر میکرد و نسبت به مطالب علمی حالت تعبدانه نداشت… از همان اوایل، روح اجتهاد در او زنده بود و همین هم باعث ترقیاش شد» (یادها و یادمانها، ج۱، ص۱۰۲).
نوآوریها
پرداختن به نوآوریهای عالم جامع آیتالله شهید سیدمصطفی خمینی، فرصت و اهلیت خود را میطلبد و اگر محققی با احاطه به آثار پرتعداد او، سیری در آنها بکند، فهرست بلندی از تحقیقات و ابداعات و نوآوریها به دست میآورد؛ چرا که او هم محققانه و عمیق و پردامنه به مسائل میپرداخت و هم با شهامت و قاطعیت یافتههای خود را بیان میکرد. او با همین روحیه، از ۲۶سالگی و به هنگام نوشتن رساله وجود ذهنی (که اخیراً پیدا شده است)، در مقام نوآوری بوده و همین روحیه را در مباحث فقهی و فلسفی و اصولی و کلامی و… ادامه داده و بر اساس آن نظرات بدیعی را بیان کرده است:
۱٫ اجتهاد شورائی؛ از نظر سیدمصطفی حجج عقلائیه به اختلاف زمانها و مکانها مختلف است و لذا اموری در گذشته حجت بودهاند، ولی در این زمان دیگر چنان نیستند و به همین خاطر عقلای عالم چون تکروی را در اظهار نظرها منجر به وقوع در خلاف واقع دیدهاند، به استفاده از خرد جمعی رو آوردهاند؛ چرا که اشتباه و خطا در آن کمتر است. ایشان بر همین اساس و مبتنی بر این سیره عقلائی میگوید: «لا یجوز لأحد من المجتهدین الکرام و المحققین العظام، اظهار رأیه و اعلام مرامه فی المسائل النظریه، خصوصاً المسائل العملیه الفرعیه، التی لا مستند لها الا المآثیر المخلوطه بالاباطیل مع بُعد العصر و المصر، و یجب علیهم تبادل أفکارهم… و الا تکون حجه الرّب علیهم قاطعه…» (ثلاث رسائل، العوائد و الفوائد، ص۵۳ـ۵۴). او این مطلب را در تبعیدگاه بورسا در ترکیه نوشته و یادآور شده این مطلب را «حینما یکون أبی نائماً» نوشتهام.
۲٫ «اجماع» به عنوان یکی از ادله اربعه در دانش اصول فقه، مورد بررسی قرار میگیرد و در دانش فقه و به هنگام بررسی و استدلال و در بررسی مسائل فقهی، فراوان از آن یاد میشود و بدان استناد میگردد؛ ولی هم به لحاظ اصولی و هم از نظر استنادات فقهی، ملاحظات و اشکالات اساسی و جدی متوجه آن است. سیدمصطفی در جلد ششم «تحریرات فی الاصول» که از اجماع سخن به میان آورده، اشکالات جدی متوجه آن میداند و در بخشی مینویسد: «فإذا کان الإجماع المحصل ممنوع الصغری، فنقل الإجماع المحصل کذب و مسامحه و محمول علی امر آخر، کما قیل، فانّه لأجل المحافظه علی شؤون ناقلی الإجماع، یصح أن یقال: إن کثیراً من الإجماعات المنقوله، مستنده الی القواعد العقلائیه، او الشرعیه، او الاصولیه…» (ص۳۴۶).
۳٫ سیدمصطفی در مبحث عام و خاص اصول و در مسئله «وجوب فحص از مخصص»، این مسئله را در بستر تغییر زمان میبیند و میگوید از آنجایی که شرع در رساندن مقاصد خود در قالب کلام و بیان، شیوهای جدای از شیوه عقلا انتخاب نکرده، پس باید به همان شیوه با سخن شارع برخورد نمود.
شیوه عقلا در صدر اسلام و عصر نزول قرآن و صدور روایات، این بود که به مطلقات عمل میکردند و منتظر مقیدات نمیماندند؛ اما در قرون بعد که احادیث و روایات جمعآوری گردید، شیوه آنها این بود که به مخصصات و مقیدات و قرائن مراجعه میکردند و صرف اطلاع از عمومات و مطلقات، مجوز عمل به آنها نبود؛ اما در عصر و زمان ما، اهتمام به امر دیگری لازم است و تنها رجوع به عام و مخصص آن کفایت نمیکند؛ چرا که در تحقیقات فردی وقوع در خلاف واقع، فراوان اتفاق میافتد؛ پس شیوه عقلا در این صورت، «تبادل نظر با اهل فن در انظار علمیه و آراء فقهیه» است تا از این طریق از وقوع مردم در مفاسد مخالفت با واقع و یا از دست رفتن مصالح واقعی، جلوگیری شود.
شهید سیدمصطفی در این نظر چنان قاطع و جازم است که میگوید حجیت فتوای فقهای این عصر با شیوه عقلائیۀ اعصار گذشته مشکل است و به همین خاطر است که یک فقیه در طول عمر خود در یک مسئله، تبدل رأی و تغییر فتوی پیدا میکند. پس تنها نشستن در بیت خود و افتاء به حسب فکر خویش، با توجه به اینکه در این عصر و زمان مشکلات علمی و معضلات فنی فراوان است، عادتی مرضیه و طریقه عقلائیه مقبول نیست (ر.ک: تحریرات فی الاصول، ج۵، ص۲۸۹ـ۲۹۰).
این در حالی است که او جداً در رشتههای گوناگون اسلامی، متخصص و مجتهد بود و چنانکه گذشت، تفسیر قرآنش گواه بر این موضوع است که او از ادبیات عرب گرفته تا علوم عالی عقلی و نقلی، صاحبنظر بود. فرزندش میگوید: «عقیده ایشان این بود که باید در تمام این مباحث، به طور اجتهادی بحث کرد. من چهار بار این مطلب را از ایشان شنیدم که میفرمود: مجتهد باید در صرف و نحو، معانی و بیان، فقه و اصول، رجال و معقول و خلاصه در تمام علوم، مجتهد باشد و اقتصار به فقه و اصول کافی نیست» (یادها و یادمانها، ج۲، ص۸۲).
۴٫ حاج سیدمصطفی خمینی در تعلیقههای استدلالی و تحقیقی خود بر تحریرالوسیلۀ امامخمینی، در مسئله «غناء» میگوید: به نظرم حکم غناء دشوارتر از موضوع آن است؛ و این خود از قصور در اجتهاد است که بدون تدبر لازم، نظر داده میشود؛ چرا که روشن است باید به این مطلب پاسخ گفت که فعلی که خداوند ـ به حسب روایات ـ وعید بر عذاب جهنم بر آن داده، در عروسیها جایز دانسته باشد! آیا این استثنا مستهجن نمیشود؟!… آنچه برای من ظاهر است، این است که غناء با مفهوم وسیعی که دارد، دلیلی بر حرمتش وجود ندارد، و آنچه در مقوله غناء حرام است، نوعی از آن است و این نظر، غیر از آن است که از فقهای سابق صادر شده است. یعنی اگر مجلسی برای لهو و باطل فراهم آمده باشد و در آن غناء باشد، آن غناء حرام است؛ و این غیر از نظر آن فقهائی است که میگویند حرمت غناء به خاطر حرمت کارهائی است که به همراه غناء انجام میشود، مانند شرب مسکر (ر.ک: مستند تحریرالوسیله، ج۱، ص۲۸۷ تا ۲۹۱). شهید والامقام میگوید: «و قد تعرضنا للمسأله فی کتابنا الکبیر» و مقصودشان کتاب «مکاسب محرمه» است که این بحث را در آن با تفصیل نوشته، ولی متأسفانه هنوز پیدا نشده است. تفسیر آیتالله سیدمصطفی نیز مشحون از نکتههای دقیق و بدیع است که باید با فرصتی وسیع به آن پرداخت.
چنانکه ذکر شد، تهیه فهرستی از تحقیقات و نوآوریهای آیتالله سیدمصطفی خمینی مجال وسیعی میطلبد که امید است در آینده فراهم گردد. این نکته مهم نیز یادآوری میشود که آن عالم محقق طرح بزرگی در ذهن داشت و طی ربع قرنی که در رشتههای مختلف علوم اسلامی قلم زد، در حال تکمیل ابعاد و اجزای آن بود. طرح کلان او نوشتن اثری تحقیقی و تفصیلی در فلسفه بود که از آن به «قواعد حکمیه» یا «موسوعه حکمیه» یاد میکرد.
«تحریرات فی الاصول» یک دوره مفصل از دانش اصول فقه است که موفق به تدریس و تألیف اکثر آن شده که در معرفی اجمالی این کتاب ذکر شد.
«تحریرات فی الفقه» اثر مفصل و محققانه دیگر اوست که متأسفانه همه نوشتههایش در این موضوع اکنون در دست نیست. او در دهه ۳۰ شمسی در حوزه علمیه قم بسیار پرکار و بسیار موفق بود؛ علاوه بر استفاده از دروس استادان بزرگ یعنی آیتالله بروجردی، امامخمینی و آیتالله محقق داماد در دروس فقه و اصول و درسهای علامه طباطبائی در فلسفه و تفسیر، با بعضی از دوستان فاضل خود مانند آیات فاضل لنکرانی و اشراقی مباحثههای اجتهادی داشت که «کتاب الاجاره» محصول آن حلقه است. چنانکه محصول مباحثهای دیگر، «کتاب الصلوه» مفصل اوست که تا کنون دو جلد از پنج جلد یا چهار جلدش پیدا شده و حدود هزار صفحه است.
او در همین سالها چند قاعده فقهی را نوشت و مقداری از درس آیتالله محقق داماد را تقریر کرد و مهمتر اینکه طرح بزرگ فلسفی خود را نوشت که به استناد بازجوئیاش در ساواک، اکثر آن را به اتمام رسانده و حدود ۱۰ یا ۲۰ درصد آن باقی مانده بود.
نوشتههای فقهی سیدمصطفی در قم مربوط به ابواب «فقه العبادات» بود؛ اما در حوزه علمیه نجف بیشتر متمرکز بر ابواب «فقه المعاملات» بود که پنج جلدش (شامل مباحث بیع و خیارات) به چاپ رسیده است، اما مجلدات مربوط به «مکاسب محرمه» مفقود میباشد.
طرح مفصل دیگر ایشان، «تفسیر القرآن الکریم» بود که در آن با علوم گوناگون دست و پنجه نرم میکرد تا از خلال آنها، کلام الهی را شرح و تبیین کند و از دریای معارف و حقایق قرآن، نکتهها و درسها و گنجینههای خود را بردارد.
سلام علیه یوم ولد و یوم استشهد و یوم یُبعث حیّا.
انتهای پیام