وارد شدن به مناسبات زناشویی (نه روابط جنسی) و در دنیای پیچیدۀ امروز با تحولات شگرف و لحظهای، که در تمامی ابعاد زندگی انسانی در حال رخ دادن است، نمیتوان و نباید به صرف رسش جنسی و بلوغ زیستی مجوز ازدواج را برای کودکان صادر کرد. چرا که با تحولات رخ داده از جمله انقلاب ارتباطات سایبری، سهولت دسترسی به محتوای بیپردهٔ مضامین جنسی و شهوانی، کیفیت نازل مواد غذایی، مصرف بالای فست فودها، بیتحرکی، چاقی مفرط، خلاءهای عاطفی و روانی و ...، شاهد هرچه زودرستر شدن سن بلوغ در کودکان هستم.
اما آیا تنها بلوغ جنسی برای وارد شدن به چرخهٔ پیچیدۀ زندگی کافیست؟ اگرچه برای ازدواج شرط بلوغ جنسی شرط لازم است و عبارت بهتر شرط لازم، اما شرط کافی هرگز نیستT بلوغ جنسی تنها یک بُعد از ابعاد بلوغ است و ما به ابعاد دیگر بلوغ هم به شدت نیازمندیم.
اگرچه ازدواج فردی که به سن بلوغ جنسی رسیده باشد از منظر شرعی کاملاً صحیح بوده و نگارنده نیز به آن اذعان دارد، اما به فرمودۀ حضرت امام علی علیه السلام: انسان باورمند باید انسان زمانه و دوران خود باشد و فرزندان خود را هم متناسب با زمان آینده و نه حال تربیت کند.
شاید در گذشته و حتی والدین نسل ما ازدواج کودکان مرسوم بود، اما اکنون رسمی پر از آسیبهای خرد و کلان فردی و اجتماعی خواهد بود و اصولاً به افرادی که با تجویز ازدواج کودکان سعی در کاهش مشکلات و مسائل اخلاقی جامعه دارند باید گفت سخت در اشتباه هستند و نمیدانند و یا نمیخواهند بدانند! کودکی که تنها در یک بُعد به بلوغ رسیده است را به امر ازدواج اجبار کردن چه تبعات وحشتناکی را برای کودک، خانواده و کل جامعه به ارمغان خواهد آورد.
آسیبهایی همچون طلاق عاطفی، طلاق قانونی، روابط فرازناشویی، خشونت، خیانت و ...، در کل فروپاشی اخلاقی و اجتماعی جبران ناپذیر چند نسل، بگذریم از این که جمعیت چند میلیونی! از جوانان متولد دهۀ شصت همچنان مجرد هستند و اگر قرار بر این است به فکر بالا بردن آمار ازدواج باشیم، جوانان این نسل از اولویت بسیار بیشتری برخوردار اند و بخش زیادی از آنها در خطر تجرد قطعی و تنها ماندن تا پایان عمر قرار دارند!
به هر روی و با هر نگاه، ترغیب و تشویق کودکان به ازدواج در شرایط امروز جامعۀ ما نه معقول است نه منطقی، نه مفید است و نه مطلوب و نه حتی گرهگشا و تنها بر مشکلات متراکم جامعۀ ما خواهد افزود.
در ادامه مختصراً به ابعاد مختلف بلوغ که برای شروع روابط زناشویی کاملاً لازم بوده و فقدان آن در هر یک از این ابعاد تنها باعث سهمگینتر شدن سونامی طلاق و آثار ناگوار و دردناک آن برای کل جامعه خواهد شد، میپردازیم:
۱- بلوغ جسمی: که معمولاً اولین نوع بلوغ است و عبارت است از مجموعهٔ تغییرات فیزیکی و فیزیولوژیکی در بدن انسان که بر اثر ترشح هورمونهای گوناگون، بدن کودک تبدیل به بدن بزرگسال میشود. بیشتر این تغییرات جنبهٔ جنسی دارند و به غدد و اندامهای جنسی مرتبط میشوند. به همین علت بلوغ باعث ایجاد آمادگی، احساس نیاز و توانایی رابطهٔ جنسی و تولید مثل میشود.
۲- بلوغ جنسی: عبارت است از توانایی برقراری رابطهٔ سالم جنسی و برآورده کردن نیازهای جنسی همسر به شکلی که فرد توانایی تولید مثل را دارا باشد.
۳- بلوغ روانی: عبارت است از تغییرات روانشناختی انسان، مانند قدرت تفکر، توانایی حل مسئله، قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی و عواطف و هیجانات به طور منطقی، عادلانه و مناسب و ... که تحت تأثیر زیستشناسی مغز است.
۴- بلوغ اجتماعی: عبارت از مرحلهای از رشد میباشد که انسان به توانایی ایجاد و مدیریت یک خانواده و امکان ایجاد ارتباطات مهم کاری، اقتصادی و عاطفی دست یافته است و موقعیت شخصی و اجتماعی خود را تثبیت کرده و دارای هویت اجتماعی مستقل است و میتواند روابط خود را در جامعه به درستی مدیریت کند.
۵- بلوغ اقتصادی: عبارت است از تواتایی بالقوه مالی برای آغاز زندگی مشترک و اداره کردن آن و کم شدن و در نهایت قطع شدن وابستگی اقتصادی فرد از خانواده و کسب درآمد ثابت است.
۶- بلوغ اخلاقی: عبارت است از فرایند اکتسابی درونی کردن ارزشها و هنجارهای پذیرفته شده و فضایل و سجایای پسندیده اخلاقی از جمله نهادینه شدن فاکتور راهبری و بسیار مهم تعهد زناشویی و درونی و نهادینه کردن مسئولیتپذیری در قبال والدین، همسر و فرزندان جهت تأمین نیازهای مالی و عاطفی و متعهد شدن به قواعد و قوانین جامعه.
با تحلیلی که گذشت، باید به این سؤال راهبردی پاسخ داد: یک کودک به کدام یک از این ابعاد بلوغ، رسیده است که باید ازدواج کند؟